Pancakes in Iran



مطالب زیر بخشی از خاطرات مربوط به بازدید از شهر اسپوکن در ایالات متحده آمریکا می باشد:

This part belongs to visiting Spokane in United States of America:
About 10 months ago we received an email from an Iranian-American friend who lives in the US. It was an invitation to visit the city of Spokane in Washington State. Later this email changed our plan in the US and helped a lot of children and people to listen to the stories of a journey for peace.
By the time we were in Toronto (Canada), working on our American visas, Shahrokh sent us 3 invitations from the environmental and peace organizations in Spokane. The invitations helped us a lot to get our visas. Right after entering to the US we decided to change our route and attempted to go and visit this city. Shahrokh had mentioned that he and his friends have been inspired by what we are doing and they are going to do the same thing in Iran on November 2008.
Shahrokh, Tom, Pam, Zak, Jon and his son, Courtney and Makena are the delegation who are going to Iran, ride for peace and plant a tree by the first tree we planted in Tehran. That was awesome
Jafar: “why not? Let’s go there and visit these wonderful people”
The story began. We went to Spokane and planted a very nice Kentucky coffee tree at Polly Judd Park where Tom and Pam were making pancakes for every one who came to this ceremony.
Serving pancakes in park. This is what Tom, Pam and their son Zak are doing every other week to make new friends. They are also going to Iran and serve pancakes in park to make new Iranian friends. That’s wonderful. People in Iran would love it. When they go there and do what they want to do not only we will have pancakes but also we will have another peace tree which our American brothers and sisters are going to plant.
Any way, we rode our bikes from Manito park to Polly Judd with a group of local bikers who were informed by a nice article about our journey on the Spokesman newspaper (Goodwill tour was the name of this article), so every body knew that we are in he city and these generous people started to offer us every thing that they could do
When we were planting our 34th tree, Nancy Mackerrow joined us for the ceremony. Nancy is a Spokane native who is on her mission to plant trees after her daughter Susie Stephens was killed in a cross walk by a city bus. Nancy began planting trees in parks all over the city. Now she was here with us. Together Nanci, Jafar and I dedicated a tree to the “Susie forest” and for peace. We named this tree “Pancake” in honor of the breakfast Tom and Pam were served after the dedication.
We had a presentation at community building for public. A lot of people showed up. In fact it was the first time that we had these many people who came to listen to our message and stories. Very positive energy & a good support for us.

We were welcomed by every body in the city. Michele at North division Bicycle Shop spent a whole day to tune-up our bikes. Wanda offered a Reiki massage. Olga Louisa made us a very delicious pecan pie when she realized that this is our favorite American food. Ned made us a wonderful Italian food and much hospitality and…
We had also a special offer which made one of the exiting moments in our life. Hand gliding. Flying was in our dream and now this dream was going to become true. Dale, who was a coach of hand gliding, patiently spent a whole day to make this beautiful moment for us.
What a wonderful experience it was…
On the other hand, we had the busiest slide show and presentation schedule we have ever had. (Visiting schools and universities). We had also a presentation at the city hall on the Mayor and city councillers weekly meeting.
Here is the list of schools we visited:
Spokane Falls Community College
Spokane Valley High School
Lewis and Clark High School
Shadle Park High School
Jefferson Elementary School
Montessori Elementary School

We shared our stories and told them how similar they are to the kids and students in Iran. They signed our banner. They gave us so much love and joy. They drew a lot of nice paintings for peace, love and for having a green planet.
They are the best teachers in the world. Our dearest children in Spokane, you touched our hearts so much. We never forget your lovely smiles.

Dear Shahrokh thank you so much for your time and sharing your lovely friends with us. You know and every body knows that this is not every thing about our visit. Spokane will have a special chapter in our book

تقریبا 9 ماه پیش از یک دوست ایرانی به نام شاهرخ ایمیلی دریافت کردیم. دعوت به شهر اسپوکن در ایالت
واشنگتن. روزهایی که در شهر تورنتو (کانادا) برای ویزای آمریکا اقدام کرده بودیم، شاهرخ با ارسال 3 دعوت نامه از مراکز مختلف فعال صلح و حفظ محیط زیست کمک بزرگی کرده و آنها رو ظرف 1 روز برای ما به شهر تورنتو ارسال کرد. در ابتدا شهر اسپوکن در مسیر حرکت ما نبود، اما متوجه شدیم که شاهرخ قصد دارد در پاییز امسال گروهی از دوچرخه سواران آمریکایی شهر را به ایران ببرد و در آنجا درخت بکارند و در این میان فیلم مستندی تهیه شود. فیلم مستند پن کیک در ایران با ورود ما به شهر اسپوکن کلید خورد. داستانها و تجربه های سفر در اسپوکن بسیار تکان دهنده، زیاد و مفید هستند. مطلبی که می خوانید درصد خیلی کمی از سفرنامه یک هفته ای ماست. در شهری که زیباترین و پربارترین بخش کارهای فرهنگی ما در طول این مدت را به خود اختصاص داده. ممنون از تمامی تلاشهای دلسوزانه شاهرخ عزیر

5 سال پیش شخصی به نام تام Dutchman Tom در پارک کنار منزل شروع به پختن پن کیک می کند. (پن کیک: نوعی پودر که با آب مخلوط شده و بعد از تهیه آنرا با سیروپ که نوعی شیره درخت است همراه با سوسیس یا بیکن و قهوه برای صبحانه سرو می شود). او این کار را در صبح روز یک شنبه به صورت یک هفته در میان و به مدت 5 سال به صورت مداوم انجام می دهد و در این میان به خانه همسایه ها رفته و از آنها دعوت می کند تا برای خوردن صبحانه به پارک بیایند. حال بعد از این مدت طولانی تعداد کسانی که صبح های یک شنبه برای جشن پن کیک به پارک Polly Judd می آیند صدها نفر شده.
تام بر این عقیده است که نمی بایست منتظر ایستاد تا کسی بیاید و ما را با هم آشتی دهد، ما هر کداممان به نوبه خود می بایست شروع به حرکت کنیم، حتی کارهایی بسیار ساده و روزمره برای رسیدن به دنیایی سراسر صلح و آرامش.
ترکیب ایده های کاشت درخت و پن کیک با یکدیگر هسته اصلی سناریوی فیلم مستند را ایجاد کرده است.
سناریو فیلم به این شکل می باشد که ما (جعفر و نسیم) همراه با دوچرخه هایمان به شهر می رسیم و همراه با گروهی از دوچرخه سوران شهر که به استقبالمان آمده اند به سمت پارک Polly Judd حرکت می کنیم و در آنجا تام همراه با همسرش و دیگر همسایه ها که برای جشن پن کیک جمع شده اند صبحانه می خوریم و نهایتا درخت صلحی با کمک همه در پارک می کاریم.
چند ماه بعد نیز گروه آمریکایی شامل (Tom ، Pam و Zak، فرزنده 7 ساله آنها - Jon Snyder و پسرش) همراه با دوچرخه ها و لوازم مخصوص و مواد اولیه پن کیک به ایران می روند و در پارک خانه هنرمندان ایران شروع به پخت پن کیک کرده و دوستان ایرانی را دعوت به صبحانه می کنند و در انتهای مراسم نیز درخت صلحی در کنار درخت اول از پروژه دوچرخه سواری دور دنیا برای صلح و حفظ طبیعت می کارند.
گروه بیشتر سعی می کنند به جای اقامت در هتل در خانه ایرانی ها باشند تا بتوانند از نزدیک فرهنگ و سنن آنها را درک کنند.
کوچکترهای گروه سعی خواهند کرد به چندین مدرسه سر بزنند و با دانش آموزان هم سن و سال خود از نزدیک آشنا شوند و نقاشی های همکلاسی ها خود از آمریکا را به آنها هدیه کنند.
سناریوی بسیار جالب و تاثیر گذاری است و امیدواریم که با موفقیت به پایان برسد و در همین جا از تمام دوستان خواستاریم که برای انجام این پروژه 2 هفته ای به دوستان آمریکایی ما کمک کنند. (جزییات برنامه حتما در سایت درج خواهد شد).

شاهرخ برای اینکه بتواند بهتر برنامه ریزی کند، یک هفته ای را مرخصی گرفت و همراه ما برای انجام کارهای فرهنگی به مدارس می آمد. در این شهر مهمترین و بزرگترین برنامه اسلاید شو را داشتیم، که عبارت بودند از :
اسلاید شو و پخش عکس و فیلم در مورد ایران و سفر صلح سبز در کلاس ها و آمفی تئاتر های کالج و مدارس:
کالج Spokane Falls Community College
دبیرستان Spokane Valley High School
دبیرستان Lewis and Clark High School
دبیرستان Shadle Park High Scholl
دبستان Jefferson Elementary School
مهد کودک Montessori Elementary School
اسلاید شو اصلی و همگانی در ساختمان Community Building شهر اجرا شد. جمعیت قابل توجهی با اشتیاق زیاد در این برنامه حضور پیدا کردند که واقعا باور نکردنی بود. یکی از این افراد که با حضور عاشقانه و گرم خود به ما انرژی زیادی بخشید مردی بود که حدود 35 سال پیش به ایران سفر کرده و قله زیبای دماوند را صعود کرده بود. این دوست عزیز گواهی و حکم صعود به قله دماوند خود را با شور و هیجان خاصی به ما نشان داد و از تجربیات زیبای خود برای همه تعریف می کرد.

چندین اسلاید شو و پخش فیلم در منازل و مجالس خصوصی تر نیز داشتیم. و اما در روز دوشنبه 22 اردیبهشت (April 12th) هم با هماهنگی های انجام شده موفق شدیم به جلسه شورای شهر اسپوکن رفته و 3 دقیقه از وقت یکی از کنسولهای مجلس آقای Richard Rush به ما اختصاص داده شد تا پیام خود را به مسئولین و نمایندگان شهر اعلام کنیم.

از روز اول ورود به شهر مورد لطف دوستان قرار گرفتیم، مایکل از فروشگاه North Division یک روز کامل و به صورت داوطلبانه و رایگان دوچرخه هایمان را سرویس و روغنکاری کرد.
یک روز هم برای ما برنامه پرواز با کایت ترتیب دادند. تجربه بسیار جالب و هیجان انگیزی بود، که البته فقط نسیم موفق به لمس آن شد و وقتی نوبت من (جعفر) شد، باد از حرکت ایستاد و موفق به پرواز نشدم !
چند روز قبل از ورود ما هم در صفحه اول روزنامه اصلی شهر (The Spokesman-Review Newspaper) به نام Goodwill Tour (سفری با نیت خیر)، عکس و مقاله ای بسیار زیبا و مثبت از این حرکت چاپ شده بود و علاقمندان را دعوت به کاشت درخت و دوچرخه سواری در شهر کرده بود. متن روزنامه به قدری زیبا و تکان دهنده بود که کلیه مردم شهر را تحت تاثیر قرار داده بود به طوری که در طول یک هفته اقامت و بعد از آن نیز تا شعاع 100 کیلونتری شهر مردم بسیار زیادی ما را شناخته و ما را مورد لطف و محبت خود قرار می دادند
در روز یک شنبه 22 اردیبهشت (April 10th) جمعیت قابل توجی همراه با دوچرخه هایشان به پارک Manito آمده بودند و از آنجا تا محل کاشت درخت در پارک Polly Judd را هم رکاب شدیم.
زمانیکه به پارک رسیدیم، جمعیت بیشتری در آنجا منتظر ما بودند. پارک مملو از جمعیت بود. گروهی پنکیک می پختند و گروهی وسایل صبحانه و کافه را آمده می کردند. بعد از چند لحظه هم،همراه با هم درخت 34 ام در گوشه ای از پارک و به امید جهانی سرشار از صلح و آرامش کاشته شد.
دوستان از برنامه های سفرشان در ایران صحبت کردند و امیدوار بودند که با کمک و حمایت سایرین این حرکت به نتیجه مطلوب برسد و نهایتا نام پن کیک برای این درخت انتخاب شد.
در مراسم کاشت درخت، خانم نانسی مادر سوزی استفن نیز حضور داشت و اولین تل خاک را بر روی ریشه های درخت ریخت. سوزی که همانند ما در حال دوچرخه سواری دور دنیا بوده، چندی پیش در آمریکای جنوبی در یک سانحه تصادف با اتوبوس جانش را از دست داده بود و مادرش به یاد و خاطره او شروع به کاشت درخت کرده بود و این درخت، 75 مین آن بود.
نانسی برگه های کاغذ کوچکی را بین مردم پخش کرد تا برای دخترش آرزویی کنند و بر روی آن برگه ها بنویسند تا بر شاخه های لخت درخت نصب شود. صحنه های بسیار تکان دهنده ای بود و هر کس سعی می کرد به نحوی اشکهایش را پاک کند اما .....

Manito Park
Manito Park
Tree Planting
Making Wish

34Th Peace Tree
North Division Bike Shop
34Th Peace Tree
Pancakes in Park

Community Biulding
Spokane Valley High School
Lewis & Clark High School
Lewis & Clark High School

Lewis & Clark High School
Jefferson Elementary School
Shadle Park High School
Shadle Park High School

Spokane City Hall
Jefferson Elementary School
Jefferson Elementary School
Jefferson Elementary School

Spring
Spring
Love
Montessori Elementary School

Spokane Falls Community College
Hand Gliding
Nasim is Flying
Nasim is Flying

Shahrokh
Polly Judd Park
Peace Banner
Community

Wishing World Peace
Love
Lovely Smile
Wishes for Susie

Jafar and Dale
Peace Messages
Peace Messages
Pecan Pie

The Spokesman-Review Newspaper

Visa problem

Hi our dear friends
hope you are fine and haveing a good summer time. as you know we are in Vancouver working on the visas for the rest of our journey. we are having some trouble to get Japanese visa. the only way that they can issue visa for us would be to have an invitation from a friend or any organizations in Japan, so we wonder if any of you folks can help us in this case. if so please let us know via the below email addresses
nasim_edrisi@yahoo.com
or
jafar_edrisi@yahoo.com
hopefully we will get the visa to convey this global message of peace to our brothers and sisters in Japan

با سلام به تمام دوستان عزیز
همانطور که مطلع هستید چندی پیش وارد شهر ونکوور کانادا شدیم تا ضمن کمی استراحت، برنامه ریزی ادامه سفر را انجام دهیم و کمی هم به کارهای عقب افتاده برسیم. حدودا یک هفته پیش به سفارت ژاپن مراجعه و مدارک لازم جهت صدور ویزا را ارائه دادیم و اصلا فکر نمی کردیم که بعد از گذشت حدود 15 ماه و عبور از کشورهای اروپایی، کانادا و آمریکا دیگر مشکلی برای ویزا داشته باشیم، اما متاسفانه ....
برای صدور ویزا نیازمند یک دعوت نامه از شخص و یا سازمان ژاپنی هستیم، از دوستان عزیز خواهشمندیم در صورت امکان و تمایل به کمک به حل این مشکل لطفا با یکی از ایملیهای زیر تماس بگیرید:
Jafar_edrisi@yahoo.com - Nasim_edrisi@yahoo.com
با تشکر

Grand Canyon



Dear friends
On July 31st we left USA to West part of Canada. We were so exited to start a new part of our journey, but on the other hand so sad. It was really hard to leave. Such a strange feeling we had. If you rode you bike more than 8 months in a country and made wonderful friends, you could believe us if we say: “our feeling was like leaving home
At the moment we are in Vancouver, Canada. Fortunately it’s the best time to visit this beautiful city. Every thing is going well apart from waiting again for the answer of Japanese visa
While we stop here to plan the rest of our trip, we will try to write about some of our stories and experiences in the US which we didn’t have time to update them before
Visiting Grand Canyon and Zion National parks
The first time we got to Los Angeles (May 2008) to apply for Canadian visa. Again the same problem. They told us: “you have to wait at least 2 weeks!” While we were waiting to get the answer form Canadian embassy, our French friend Remi who was coming to USA to visit some national parks (Remi did a cycling journey around the world for 1 year and we met him 3 years ago in Iran when he was passing our country by bicycle) offered us to join him for a 5 days trip. That was one of the best offers we have ever had
He had rented a car and rode from San Francisco to LA to pick up us, so we didn’t have to visit these 2 places by bicycle
Visiting Grand Canyon which is one of the 7 natural wonders in the world was such an amazing experience. We did a one day hiking to get to Colorado Plateau and different places in the park We spent one night in the camp ground and the day after we rode to get to Zion National park We were so happy and exited to see those huge rocks (climbing walls). It’s really hard to explain it in sentences. You would believe if you watch the pictures bellow
About the Grand Canyon and Zion national parks
The Grand Canyon is a steep-sided gorge carved by the Colorado River in the U.S. state of Arizona, and parts of Nevada. It is largely contained within the Grand Canyon National Park — one of the first national parks in the United States.

Zion National Park is a United States National Park located in the Southwestern United States, near Springdale, Utah. Zion is an ancient Hebrew word meaning a place of refuge or sanctuary.

We had really nice time together. Sharing the biking experiences on the road and talking about different stories of our trips around the world. Remi and his family was also our host when we were in France. We visited Chamonix and Mont Blanc in his country and now we were again together to visit 2 other beautiful parts of this world
That’s the best part of this trip: Making friends
Thank you dear Remi and thank you all of our other nice and international friends who we have made on this green journey. Our success has been in the direct result of your kindness, help, time, efforts and hospitality

بازدید از گرند کنیون (Grand canyon) یکی از عجایب طبیعی جهان
خاطرات مربوط به خرداد 87
چند روزی بود که برای اولین بار به لوس آنجلس رسیده بودیم و مثل همیشه درگیر مسائل ویزا و اینبار ویزای کانادا. گفته بودند می بایست 2 هفته منتظر جواب بمانیم.
در همان روزها ایمیلی از طرف دوست خوبمان رمی دریافت کردیم که راهی آمریکاست.
رمی را که به خاطر دارید، همان دوچرخه سوار فرانسوی که حدودا 3 سال پیش در جاده های ایران هنگام دوچرخه سواری دیدیم. او در آن سالها مشغول رکاب زدن به دور دنیا بود. زمانیکه وارد فرانسه شدیم، سفر یکساله رمی، تازه تمام شده بود. میهمان رمی و خانواده مهربانش بودیم. روزهای خوب و خوشی را همراه با هم داشتیم و از منطقه کوهستانی شامونی و مون بلان دیدن کردیم، یک روز هم کوهنوردی کوتاهی در کوهای زیبای آلپ داشتیم که متاسفانه هنوز زمانی برای نوشتن خاطرات آن دست نداده است.
مطلع شدیم که رمی برای دیدن از پارکهای ملی قصد سفر به آمریکا را دارد، ولی اینبار بدون دوچرخه، یک ماشین کرایه کرده بود تا به پارکهای بیشتر سر بزند. ما هم که حسابی وقت داشتیم، پس به او ملحق شدیم.
پس از ترک لوس آنجلس، شب اول را در یک هتل حسابی در ایالت نوادا و در نزدیکی شهر معروف لاس وگاس گذراندیم. معروفیت این شهر به خاطر وجود قمارخانه های آن است. در آمریکا فقط در چند ایالت به صورت محدود اجازه تاسیس چنین مکانهایی داده شده است و یکی از این شهر ها لاس و گاس است.

در این شهر و نزدیکی آن هتل های بسیار زیبا و مجللی وجود دارد و برای اینکه بتوانند مشتری بیشتری پیدا کنند، قیمت هتل ها و غذا در آنها بسیار بسیار ارزان می باشد.
یک اتاق 2 تخته در هتل 5 ستاره در حدود 30 دلار بود و این درحالی است که ورودی برای چادر زدن در یک کمپ در حدود 30-40 دلار است!!!
برای جذب توریست های بیشتر در شهر لاس وگاس، مدلی از تمام آثار تاریخی در سایز کوچکی ساخته شده است.
صبح روز و بعد از یک استراحت کامل به سمت پارک Grand Canyon حرکت کردیم. این مکان یکی از عجایب طبیعی جهان می باشد. منطقه پر بود از توریست های کوهنورد و سنگ نورد که برای بازدید از این مکان زیبا هجوم آورده بودند.
ما هم در یک برنامه 12 ساعته کوهنوردی، سری به یکی از دره های پارک زدیم. هرچه از زیبایی آن بگوییم کم گفته ایم، رنگ قهوه ای مایل به زرد و نارنجی که بعضی وقتها قرمز به نظر می رسید، نمای بسیار زیبایی پدید آورده بود.

ویکیپدیا: واژه انگلیسی «گرند کنیون» به معنای «دره ی بزرگ» است. این پارک در سال ۱۹۱۹ به فهرست پارک‌های ملی آمریکا پیوست و در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
این پارک ملی ۴۹۲۷ کیلومتر مربع وسعت دارد و در سال ۲۰۰۶ تعداد بازدید کنندگان پارک ۴٬۳۹۴٬۲۷۹ نفر بودند.
این دره، که رود کلرادو آن را بیش از ۶ میلیون سال پیش ساخته، ۴۴۶ ک‌م (۲۷۷ مایل) طول دارد، عرض آن از ۶٫۴ تا ۲۴ ک‌م (۴ تا ۱۸ مایل) متغیر است و عمق آن به بیش از ۱٫۶ ک‌م (۱ مایل) می‌رسد. تقریباً دو میلیارد سال از تاریخ کره زمین بصورت رود کلرادو و ریزابه‌های آن کانالهایشان را از میان لایه می‌برد پس از مادامیکه لایه سنگی فلات کلرادو بود بالا ببرد.
گرند کنیون شکاف بزرگی در جلگه کلرادوست که لایه‌های بالاآمدهٔ مربوط به دوران پروتروزوییک و پالئوزوییک را در معرض دید قرار داده‌است. دره بزرگ چشم‌اندازهای بی‌همتایی را به کسانی که از حاشیه بازدید می‌کنند، پیشکش می‌کند. این عمیق‌ترین دره جهان نیست - هردو دره‌های بارانکا دل کوبره در شمال مکزیک و دره جهنم روی مرز اورگن-آیداهو ژرف‌ترند - اما اینجا بدلیل وسعت بسیار زیادش و همینطور مناظر پیچیده و رنگارنگی که دارد شناخته شده‌است. از لحاظ زمین‌شناسی نیز به دلیل رشتهٔ ضخیم سنگ‌های باستانی که به زیبایی از دیواره‌های دره حفاظت و خودنمایی می‌کنند، دارای اهمیت است. این لایه‌های سنگی در دل خود مقدار زیادی از تاریخ اولیهٔ زمین‌شناسی قارهٔ آمریکای شمالی را نگهداشته‌است. دره بزرگ یکی از تماشایی‌ترین نمونه‌های فرسایش طبیعی در جهان است.

کمی بالاتر از این پارک، اثر طبیعی دیگری به نام پارک ملی زایون وجود دارد. زمان زیادی نداشتیم، اما به اصرار رمی سری هم به آنجا زدیم.
چیزی شبیه به رویا، بسیار زیباتر از گرند کنیون. اگر بخواهیم آنرا با یکی از آثار طبیعی در ایران مقایسه کنیم، میتوان اسم تنگه واشی را نام برد. البته بسیار بزرگتر و طولانی تر با سنگهایی اغلب به رنگ قهوه ای.
زایون بعد از یوسمیت، یکی از معروفترین دیواره های سنگ نوردی جهان می باشد. ایستادن زیر صخره هایی به ارتفاع چند صد متر، در دره هایی بسیار ژرف !!! حتی تصور صعود چنین دیواره هایی هیجان زده یمان کرده بود، اما فقط می توانسیم بایستیم و به صعود سنگ نوردان چشم بدوزیم.
در تمام پارکهای ملی، فروشگاه هایی برای خرید عکس و پوستر وجود دارد، با مراجعه به آنها و دیدن چند تصویر باورنکردنی، متوجه شدیم پارک ملی دیگری کمی بالاتر وجود دارد که زیبایی های آن چندین برابر زایون و گرند کنیون است، اما دیگر وقتی نداشتیم و مجبور به بازگشت بودیم، تازه یک روز هم اضافه مانده بودیم.
نکته بسیار جالب در مورد پارکهای ملی در آمریکا، تمیزی و امکانات آنها است. ورودی برای هر ماشین 25 دلار است (البته اگر با دوچرخه وارد شوید رایگان، روشی برای تشویق مردم به دوچرخه سواری) و واقعا ارزش آن را دارد تا بتوانید از یک محیط بسیار طبیعی و پاکیزه لذت برد. در هر گوشه و کناری آهو، گوزن، خرگوش، سنجاب ، .... و انواع پرندگان بسیار زیبای خوش صدا دیده می شد.
در مناطق داخلی تر هم اتوبوسهای رایگان با سوخت گاز طبیعی که کمتر به محیط زیست آسیب می رساند وجود داشت و کسی اجازه نداشت در آن مکانها از خودروی شخصی استفاده کند.
در طول مسیرهای راهپیمایی هیچ گونه سطل زباله ای وجود نداشت، اما حتی یک زباله کوچک هم دیده نمی شد. در ابتدای هر مسیر در تابلو هایی از مردم خواسته شده بود که تمام زباله های خود را همراه خود از منطقه خارج کنند.
نوع دستشویی ها هم بسیار جالب بود، بعضی ها ثابت و بعضی ها متحرک، اما بسیار تمیز و جالب اینکه به هیچ عنوان از آب برای تمیز کردن استفاده نمی شد. اطلاعات کاملی از نحوه احداث آنها جمع آوری کرده ایم که بعد از ترجه و زمان کافی در سایت درج می کنیم.
خیلی دوست داشتیم وقت بیشتری داشتیم تا هفته ها در بین این دره های زیبا راه پیمایی کنیم و از طبیعت زیبا لذت ببریم، اما متاسفانه زمان به سرعت می گذشت و مجبور به بازگشت شدیم.

Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon

Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon

Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon

Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon

Zion
Grand Canyon
Grand Canyon
Grand Canyon

Grand Canyon
Remi
Zion
Grand Canyon

Zion
Zion
Grand Canyon
Grand Canyon

Grand Canyon
Grand Canyon
Las vegas
Grand Canyon

Grand Canyon
Grand Canyon

خاطرات گذشته

احتمالا کم و بیش در جریان سفر، اتفاقات و خاطرات ما در این مدت هستید. بارها به علت کمی وقت وعده آینده را برای تکمیل گزارشهایمان داده بودیم، و در این مدت فکر می کنیم زمان مناسبی پیش آمده تا بخشی از آنها را تکمیل و در سایت قرار دهیم.
هم اکنون در شهر ونکوور هستیم و احتمالا برای درخواست ویزای کشورهای ژاپن، کره جنوبی و چین مدتی (در حدود 3-4 هفته) را مجبوریم توقف کنیم. کمی خسته رکاب زدن و برنامه های فشرده فرهنگی هستیم و بیشتر ترجیح می دهیم در این مدت کمتر فعالیت داشته باشیم و کمی به کارهای عقب افتاده، بازبینی سایت و گزارش های قدیمی برسیم.
امروز، به کنسولگری های ژاپن و کره جنوبی برای درخواست ویزای توریستی، رفتیم و باز هم همان داستانهای همیشگی. دعوت نامه، بلیط هواپیما و کپی حساب بانکی و... که ما هیچکدام را نداریم. تقریبا در طول سفر، گرفتن ویزای کشورهای مختلف، مشکل ترین و پر اضطراب ترین کارها بوده. در حال حاضر هیچ کاری از دستمان بر نمی آید. نه می توانیم برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم، چون اصولا مشخص نیست کدام کشور به ما اجازه ورود می دهد و از طرفی نمی توانیم بلیط هواپیما رزرو کنیم و همانطور که حتما می دانید هرچه زودتر بلیط بخریم، قیمت آن بسیار مناسبتر خواهد بود.
به هر حال !!!!
مطلب زیر تقریبا 6-7 ماه پیش آماده بود اما به علت کمی تاخیر زمان مناسب ارسال آن از بین رفت و فکر می کنیم، امروز زمان مناسبی برای این مطلب باشد و در ادامه داستانهای مختلف سفر به آمریکا را در سایت قرار خواهیم داد.
ممکن است در صورت زمان کافی، دستی هم به سر و روی سایت بکشیم، اگر دوستان پیشنهادی در مورد رنگ، گرافیک، موضوع و ... دارند مشتاقانه پذیراییم.

منزل شخصی جرج واشنگتن :
یکی از بناهای معروف در نزدیکی شهر واشنگتن، منزل شخصی جرج واشنگتن می باشد که موفق شدیم از آن بازدید کردیم.
جرج واشنگتن (۱۷۹۹-۱۷۳۲) یکی از مهمترین چهره های تاریخ و از رهبران انقلاب آمریکا می باشد که نقش بسیار مهمی در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آن‌ها زیر پرچم حکومت فدرال دارد. او بوسیله گروهی از مردم مسلح به کمک دولت‌های فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتا موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ بین سالهای 1775-1783 شدند. پس از جنگ هم واشنگتن به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد(به مدت 8 سال) و بعدها به نام پدر آمریکا معروف گشت.



نکته جالب اینکه به محض ورود به محوطه احساس می کردیم واقعا وارد تاریخ شده ایم. تمام قسمتها طوری نگهداری و طراحی شده بود که گویا هنوز واشنگتن همراه با خانواده، برده ها و حتی حیواناتش در آن زندگی می کنند. وقتی وارد اصطبل می شدیم گویا همین الان اسبها را از آن خارج کرده اند. حتی روی میزها هم انواع غذا و میوه همانگونه که در قدیم استفاده می شده، قرار داشت البته به صورت مصنوعی.



از نکات دیگر جالب در طراحی، قرار دادن سطل های زباله به شکل بشکه های قدیمی بود. موضوعی که شاید به نظر ساده بیایید اما در بسیاری از مکانها رعایت نمی شود. مثلا تصور کنید در کنار یک جاذبه زیبای طبیعی و یا تاریخی یک سطل زباله پلاستیکی قرمز رنگ قرار گیرد!!!



واشنگتن اصولا یک کشاورز و دامدار بود و به همین خاطر در محل زندگی خود چندین مزرعه،اصطبل ساخته بود و هنوز تعدادی گاو و گوسفند در آنجا برای نشان دادن زندگی طبیعیی در آن دوران نگهداری می شود. تعدادی زن و مرد هم با پوشیدن لباسهای قدیمی و راه رفتن در محوطه و حتی انجام بازیهای قدیمی و سنتی سعی در نشان دادن سنت های آن دوره را داشتند.





طراحی قسمتهای جدید نیز تحسین برانگیز است، در هر قسمت سالنهای کوچکی برای نمایش فیبلم وجود دارد. در یکی از این سالنها سعی شده بود محیط کاملا شبیه سازی شود. در زیر هر صندلی بلندگوهایی وجود داشت که با شلیک توپهای جنگی باعث لرزش صندلی می شد، زمانیکه در فیلم بارش برف شروع می شد، برف مصنوعی از بالای سالن بر سر تماشاچیان می ریخت. زمانیکه در فیلم صحنه ای از یک جنگل مه آلود نمایش داده می شد، سالن پر شد از دودهای مصنوعی تا صحنه های فیلم کاملا واقعی به نظر برسد.
کمی آنطرفتر ماکتی از لحظات جنگ ساخته شده بود و یک تخت که سرباز زخمی در آن استراحت می کرد. سرباز طوری ساخته شده بود که گویا یک انسان واقعی در حال خواب است و نفس می کشد، هر چند دقیقه یکبار هم به علت جراحات ناله می کشید و سرفه می کرد، کاملا طبیعی.
به علت اهمیتی که شخصیت واشنگتن برای آمریکا دارد اسم او را برای پایتخت انتخاب کرده و آنرا واشنگتن دی سی می نامند. عکس جرج واشنگتن بر روی 1 دلاری نیز جاپ شده است.



در پایتخت یک برج 170 متری نیز به همین نام (یادبود واشنگتن در سال 1848) ساخته شده است. این بنای مرمری و گرانیتی در محوطه ای در مرکز شهر قرار دارد و توسط آسانسوری به بالای بنا (جهت گردشگری و دیدن منظره شهر) راه دارد.





یک استان در غرب آمریکا نیز به همین نام وجود دارد، جالب اینکه در تمام شهر هایی که از آن عبور کردیم، خیابانهایی نیز جرج واشنگتن نام داشت و گاها به علت تکرار این اسم برای پیدا کردن آدرسها دچار مشکل می شدیم.
جلال آل احمد در مورد برج یادبود در خاطرات خود چنین می نویسد :
«دیگر اینکه در واشینگتن، یک اوبلیسک گنده ساخته اند میان کنگره و عمارت لینکلن...در بوستون هم یکی دیگر بود، عین همین. و این گویا تقلید است از اوبلیسک هایی که فرانسوی ها و انگلیسی ها از مصر آوردند و میان میدان گاهی شهر هاشان علم کرده اند، به علامت اینکه جانشین های تمدن های باستانی اند...والخ. و این آمریکایی ها که وقتی از راه رسیده اند که بچه ها ته سفره را جمع کرده بوده اند و رفته بوده اند مدرسه...والخ، حالا خودشان را اینجوری راضی می کنند.»



HWY 101 - photo gallery

Omlet
Salad-e Shirazi
Adas Polo
Balal

Redwood parks
Sea Lion
California
California

Crescent city
Elk campground
Redwood parks
Redwood parks

Redwood parks
Turkey Vulture
Breakfast
Breakfast

Elk campground
Redwood parks
Redwood parks
Pistiol river

Pistol river
Police
Hwy 101
Hwy 101

Golden gate bridge
Emma
Lunch
Elk campground

Adaspolo
Redwood parks
Redwood parks
Redwood parks

Redwood parks
Redwood parks
Redwood parks
Redwood parks

Elk
Elk
Hwy 101
Hwy 101

Hwy 101
Hwy 101
Bike route
Hwy 101

Slide show and presentation – Orange County

Slide show and presentation – Orange County
After 6835 Miles of Cycling Around the World
Nasim & Jafar in Irvine
When:
Sunday July 27th 2008 @ 11:00 AM
Where:
Ebn-e-Sina Cultural and Educational Foundation
15560-A Rockfield Blvd.
Irvine, CA 92618
Telephone: 949-454-1555

Pink statues

مجسمه های صورتی !!!

This event was really touching and wonderful. Peace awareness by the effort of Code Pink organization.
On July 19th right after getting to the guest house of Code Pink Organization in Los Angeles, we noticed that there is an event. We joined the group.
CODEPINK LA in saying "No attack on Iran!" by participating in a silent protest "freeze." We met at the 3rd Street Starbucks between Arizona and Santa Monica wearing our pink! At precisely 6:00 we froze for 5 minutes! By freezing 5 minutes in this crowded and busy place we tried to make an impression

در روز 19 جولای در حالی که تازه وارد لوس آنجلس شده بودیم، متوجه شدیم یک برنامه جالب توسط گروه صلح جوی Code Pink در این شهر و در منطقه توریستی Santa Monica اجرا می شود، پس ما هم به آنها پیوستیم.
باز هم یک حرکت زیبا، جالب و تاثیر گذار برای جلوگیری از جنگ با ایران. تعدادی زن و مرد که به نحوی رنگ صورتی را در پوشش خود استفاده کرده بودند، در یکی از خیابانهای شلوغ و پر رفت و آمد و توریستی شهر سر ساعت 6 بعد از ظهر، به مدت 5 دقیقه در هر حالتی که بودند ثابت شده و کامل بی حرکت مانند، درست مثل یک مجسمه.
تصور کنید در میان جمعیت در یک لحظه چندین نفر مجسمه شوند، این کار باعث شد که توجه تمامی توریستها و مردم به آنها جلب شود. یکسری مجسمه صورتی پوش!
بعد از 5 دقیقه همه گروه یکصدا فریاد می زدند : Don’t bomb Iran!
در انتها هم سعی می کردند با صحبت با مردم و پخش اعلامیه به نحوی مردم ایران را معرفی کرده و آنها را به آمریکایی ها بشناسانند. امیدواریم که در این شرایط حساس موفق باشند.

یک خواهش :
لطفا برای پخش تصاویر و اخبار این حرکت به ما کمک کرده و با فرستادن این لینک حمایت خود را با گروه صلح جوی Code pink اعلام کنید.

Code pink
Code pink
Code pink
Code pink

Code pink
Carmel
Code pink


Code pink
Code pink
Code pink



Code pink
Code pink
Code pink

Slide show and presentation- Los Angeles


We are in Los Angeles

Yes, we are in Los Angeles!!!
We haven’t been this much exited before. Today on July 19th we got Los Angeles. Fortunately after having a long trip (8 months) in the US, we reached our last destination. We will stop here for about 1 week to plant another peace tree and after that will leave to west part of Canada

بالاخره رسیدیم !
امروز بعد از حدود 15 ماه و طی 11533 کیلومتر و کاشت 45 درخت صلح، سفرمان در آمریکا با رسیدن به شهر لوس آنجلس به اتمام رسید. سفر 8 ماهه در آمریکا بسیار طولانی و پر مشغله بود ولی به هر حال به پایان رسید. حدود یک هفته اینجا توقف می کنیم برای کاشت درخت و سپس عازم غرب کانادا خواهیم شد. سعی می کنیم در روزهای آینده گزارش کاملی از انتهای سفر بنویسیم.


we are in SLO, CA



After planting our 45th peace tree in Santa Cruz with our friends (at Cyclist for Cultural Exchange) which was very nice ceremony and we will write about it later, we left there via HWY 1 heading south
Fortunately after getting Carmel people told us that the fire fighters have controlled the fire, so the opened route 1 to the public.
We were so happy and exited, due to riding in HWY 101 was like a night mare (hot and busy)
We had to buy a lot of food and carry a lot of water to have on the way, due to the cities were very far from each other and also there was no facilities and all the campgrounds were closed.
On night we had to enter to a closed campground because it was getting dark and we didn’t have any other choice. Kirk Creek campground was really nice. In the evening we were able to watch whales that were making very nice voice in the ocean. It was the first time we saw whale. What a wonderful experience, but unfortunately at the midnight a Raccoon came to our panniers and very smartly ate all of our foods which made us very sad and angry, but it was our fault due to we shouldn’t have put them in our bags.
At the moment we are in San Luis Obispo and we have just 200 more miles to get the last destination in the US.
We are so exited, happy and almost tired

پس از کاشت درخت چهل و پنجم در شهر Santa Cruz، و ملاقات با گروه دوچرخه سواریCyclist for Cultural Exchange ، این شهر زیبا و دوستان جدید را به سمت جنوب ترک کردیم، مقصد بعدی شهر Carmel بود و پس از آن به علت آتش سوزیها و بسته بودن جاده، می بایست کمی به سمت شمال برمی گشتیم تا با تغییر مسیر وارد جاده ای جدید شویم، اما خوشبختانه در همان شب به دلیل کنترل آتش در جنگلها،در اخبار اعلام شد که نیمی از مسیر پاکسازی شده و باز است و نیمه بعدی هم در روزهای بعد باز می شود. خبر بسیار خوشحال کننده ای بود، چون دیگر مجبور به تغییر مسیر و تحمل گرمای شدید، نبودیم.
با توجه به اینکه مدتی جاده بسته بود و مردم شهرها را تخلیه کرده اند، احتمال می دادیم که در مسیر نتوانیم مواد خوراکی پیدا کنیم و به همین خاطر از Carmel کلی غذا و نان و کنسر و ... خردیم تا در چند روز آینده دچار مشکل نشویم.
تمام پارکها، جنگلهای ملی و کمپینگها تعطیل بودند و مجبور شدیم شب اول را در یک Campground بسته و تعطیل بمانیم، اما همین تعطیلی و خلوتی باعث شد یکی از زیباترین مناظر را در آرامش کامل ببینیم. شیرجه چندین نهنگ و بازی آنها در اقیانوس، یکی از هیجان انگیزترین مناظری بود که تا کنون دیده بودیم.
شب هنگام هم با سر و صدایی از خواب پریدیم و وقتی سراغ بارهایمان رفتیم، متوجه شدیم یک راکن با ظرافت کامل کوله های دوچرخه را باز کرده و در حال خوردن تمام غذاهایمان است. کمی دیر فهمیده بودیم و تقریبا جز کنسرو چیزی برایمان باقی نمانده بود.
در حال حاظر هم شور و هیجان خاصی داریم چون کمتر از 300 کیلومتر با شهر لوس آنجلس، نقطه پایانی مان در آمریکا فاصله داریم و نهایتا بعد از 3 تا 4 روز دیگر سفرمان در این کشور پهناور به اتمام می رسد. در این روزهای پایانی، بشتر خاطرات سفر در آمریکا را مرور می کنیم. این 3 ماه آخر خیلی سخت و پر مشغله بود. خیلی خسته ایم....

Kirk creek campground
Carmel
HWY 1
Kirk creek campground

Elephant seal
45th tree
Santa cruz

Carmel
Carmel

We are in Carmel, CA

We are in Carmel , CA





No war on Iran



Dear friends and travel mates, greetings to all of you. As we had written before , we arrived at San Francisco on July 25th, late in the evening. We said goodbye to our 25 friends, due to they have to leave toward South and we had to stop about 1 week for our events

At the moment we are in Santa Cruz about 90 Miles South of San Francisco. We supposed to continue riding in HWY 1 by the coast, but unfortunately there is a big forest fire in this part of California. We have to change our route to HWY 101 which is very hot (about 100 degrees) in this period of time. its not so much fun to ride your bicycle when there is a heavy smoky weather and a gray sky, but we don’t have any other choice until getting Santa Barbara (route 1 will be closed). This summer has been very hot and dry, so the weather changing is the cause of having a deep and terrible fire in this beautiful part of the states. We should do our best effort to plant more trees and raise awareness about how to help the environment and stop global warming by having a green planet

By the time we were in San Francisco and Bay area we were able to plant 2 peace trees. The first tree planted in Pleasanton and the second one in Berkeley.
On the Fourth of July (the federal holiday and Independence Day in United States) we planted our 44th tree for peace. We were invited to a block party where our Jewish friend Rabbi Lynn Gottlieb had made all the arrangement.
She is a peace activist who led the Fellowship of Reconciliation’s seventh Interfaith Delegation to Iran this spring.
We named the tree Tirza after the name of Tirza who her great grand father was Martin Buber (Man of Peace)

About 1 year ago by miles for peace website we read about a peace activist Leslie Angeline and her partner Jes who are traveling for Peace and Freedom.
When we were at block party in Berkeley, Leslie and her friends at code pink, Women for Peace joined us. It was really surprising, due to we were really interested to meet her and now she was in our tree planting ceremony.
Leslie invited us to join them at the office of Global Exchange in San Francisco on July 7th, where they had a presentation. It was really touching to see what they are doing to make a difference and make a bridge of peace between 2 nations. Please read about them on their website. They are really inspiring and peace-loving people
http://www.jfpf.org/


با سلام به همه دوستان عزیز، همانطوری که در گزارش قبلی هم نوشته بودیم وارد شهر San Francisco شدیم و در این مدت در حالیکه هنوز گزارشهای قدیمی از Spokane و Seattle را کامل نکرده ایم، اتفاقات عجیب و غریبی برایمان رخ داد که هرکدامشان می توانند داستان یک کتاب باشند. باز هم مجبوریم به صورت خلاصه بخشی از آنها را بنویسیم تا زمان مناسب آنها را کامل کنیم. در حال حاضر نیز 140 کیلومتر از San Francisco دور شده و مسیرمان را به سمت جنوب ادامه داده و به شهر Santa Cruz رسیده ایم. کمی نگران ادامه مسیر هستیم، شاید خبر آتش سوزی های اخیر در جنگلهای کالیفورنیا را شنیده باشید و دقیقا مسیر ما از میان این جنگلها رد می شود و بسیاری از دوستان به ما گوشزده کرده اند که جاده شماره 1 از تقریبا 80 کیلومتر پایین تر بسته است و ما می بایست مسیرمان عوض کرده و وارده جاده دیگری بشویم. تغییر مسیر مصادف است با شرایطی سخت از جمله گرمای شدید، ترافیک جاده و از همه مهمتر دود و سنگینی هوایی که به علت آتش سوزی ایجاد شده.خشکی هوا و گرمای شدید تابستان و در واقع گرمایش زمین دلیل به وجود آمدن این بلای طبیعی می باشد.
در مدت اقامت در سانفرانسیسکو موفق به کاشت 2 درخت شدیم. درخت دوم در منطقه Berkeley در روز 4 جولای (روز استقلال آمریکا) با کمک خانم ربای لین (ربای به روحانی دین یهودیت گفته می شود) و با حضور جمعی از دوستان آمریکایی کاشته شد.
تقریبا سال گذشته از طریق سایت فرسنگها برای صلح با تصویر لزلی، خانم صورتی پوشی که برای صلح با ایران فعالیت می کند آشنا شده بودیم. در روز 4 جولای نیز قبل مراسم کاشت درخت، لزلی همراه با دو نفر از دوستان صلح طلبش به ما ملحق شد، و حضور این فرشته مهربان در مراسم بسیار برایمان ارزشمند بود.
مدتها بود که قصد داشتیم لزلی رو ملاقات کنیم و از او بابت تمامی تلاشهایش برای ایران تشکر کنیم.
خانم لزلی برای صحبت و پخش فیلم وارد سنفرانسیسکو شده بود و زمانیکه از طریق گروههای فعال صلح آمریکایی خبر کاشت درخت را خوانده بود به ما ملحق شد.
جالبه! این چندمین باریست که می بینیم انسانهایی شریف با هزینه های شخصی و یا از طرف گروه های صلح طلب به ایران سفر می کنند تا با حقایق زندگی در ایران آشنا شده و در بازگشت برای جلوگیری از جنگ با ایران و سایر کشورها حتی جان خود را به خطر بیاندازند. لین و لزلی نیز 2 انسان شریف و فرشته مهربان بودند که به ایران سفر کرده اند .
لین که ربای یهودی است در سفرش به ایران از نزدیک با یهودیان ایرانی و کنیسه ها آشنا شده و با مردم کوچه و بازار هم صحبت. خانه لین پر بود از هنرهای دستی ایرانی، انواع تابلوهای شعر سعدی و کتابهای حافظ و مولانا و...
لین سعی می کند با اجرای اسلاید شو و نمایش تصاویر از زندگی روزمره ایرانیان تصویر صحیح و درستی از آنها در ذهن سایرن ایجاد کند.
لزلی هم در سفر به ایران بسیار تحت تاثیر محبت و میهمان نوازی ایرانیان قرار گرفته و بیشترین ناراحتی او در مورد کودکان ایرانی است که در صورت بروز جنگ بسیار صدمه خواهند دید. بعد از بازگشت از ایران، لزلی همراه جس (همراه همیشگی او) برای تغییر در تصمیمات ضد ایران تلاش کرده اند و در این راه بارها دستگیر و راهی زندان شده. برای ملاقات با سران نظامی و سیاسی بارها اعتصاب غذا گرفته و چندین بار روانه بیمارستان شده تا بتواند بعد از 32 روز با شخص مورد نظرش صحبت کند.
زمانیکه فیلمهای لزلی در بیمارستان و نحوه دستگیرش در تظاهرات مختلف را می دیدم، اشک در چشمانمان جمع شده بود و نمی دانستیم به چه زبانی می توانیم از او تشکر کنیم.
تصاویر بسیار تکان دهنده ای بود که لزلی در ساختمان Global Exchange برای دوستان آمریکایی نمایش داد و سخنان بسیار زیبایی که در مورد کودکان ایرانی می گفت همه بینندگان را تحت تاثیر قرار داده بود و جالبتر از همه اینکه در این مراسم حتی یک ایرانی هم حضور نداشت و این در حالی است که بزرگترین جمعیت ایرانی مقیم خارج از کشور در کالیفورنیا زندگی می کنند !!!
در سایت http://www.jfpf.org می توانید اطلاعات بیشتر در مورد جس، لزلی و فعالیتهای صلح طلبانه آنها بخوانید.

Rabbi Lynn
44th tree
Leslie Angeline
No war on Iran

Kind mother
Peace car
Jes
Peace with Iran



Rabbi Lynn
Leslie Angeline


Planting tree in Santa Cruz

Santa Cruz to Host Tree Planting with Iranian Couple Cycling Around the World for Peace & Environmental Conservation
Dear friends,
Nasim Yousefi and Jafar Edrisi sold many of their possessions in Iran over a year ago to fund their cycling journey of spreading a message of peace and environmental conservation around the world. They have traveled through many countries and have planted over 42 peace trees so far. City by city, they are planting a green belt of peace and friendship around the world.

I would like to invite you to join us and celebrate peace and environmental stewardship on Thursday, 10 July, at Depot Park for a tree-planting ceremony at 11 a.m., followed by a reception at noon. Food and beverages will be provided by Cyclists for Cultural Exchange, organizers of the annual Strawberry Fields Forever bicycle ride. Guests are invited to arrive at the event on bicycle, although there is some parking available for those who need to drive. Depot Park is at 119 Center Street, about a block up from the Santa Cruz Wharf.
For more information, contact Matthew Werner at mrwerner@mcn.org, or 831.427.3153.
Learn more about Nasim & Jafar's extraordinary journey here:
http://www.24iran.com
http://www.rmc4peace.com
http://www.rmc4peace.blogfa.com
Matthew Werner
Cyclists for Cultural Exchange
www.strawberryfields.org

Planting the 43rd tree in Pleasanton



After visiting some different parts of San Francisco, we left this beautiful and live city to Pleasanton. Fortunately our dear friend Pouri (principle of Pouri’s Childcare) did her best effort to arrange a tree planting. It was a short notice, but all the friends helped to make it possible. On July 2nd we planted our 43rd tree in Val Vista Community Park. We named it Pleasant Peace. It was a special ceremony, due to all the children of Pouri’s Childcare participate this event

با تلاشهای فراوان دوستان ایرانی و آمریکایی موفق به کاشت درخت چهل و سوم در پارک Val Vista Community در شهر Pleasanton شدیم و در این میان حضور کودکان و والدین آنها از مهدکودک پوری، در کنار درخت و همکاری در کاشت آن بسیار جالب بود که جا دارد از پوری خانم (مدیریت مهد کودک) برای تمامی تلاشها و هماهنگی ها تشکر کنیم.
به اتفاق نام، Pleasant Peace (صلح مطلوب)برای این درخت انتخاب شد.










we are in San Francisco-California

10625 کیلومتر - 425 روز - 42 درخت دوستی



Yes, we are in San Francisco.  Healthy and happy, but really tired. It took us 3 weeks to ride more than 1,500 Km on HWY 101 and then HWY 1 to get here. Passing the Golden Bridge by bicycle with our nice friends (25 bikers who are cycling from Canada to Mexico) was such an exiting experience

بعد از حدود 3 هفته حرکت در مسیر بسیار زیبا و جذاب 101 و ورود به جاده شماره 1 و بیش از 1500 کیلومتر دوچرخه سواری، بالاخره وارد شهر زیبا و قدیمی San Francisco شدیم.

Hwy 101
Hwy 101
Presentation in library
Hwy 101

Tea
Hwy 101
Camping
Hwy 101



Siuslaw library
Reedsport
Camping

Hwy 101
Hwy 101
Hwy 101
Siuslaw library

Hwy 101
Hwy 101

-We are in Florence , Oregon



Fortunately after 5 days the weather changed. No more rain, no more wind against us, lovely days with sun shine and beautiful landscapes
It has been wonderful riding by the pacific ocean. The beaches in some parts are full of sea lions who enjoy sunshine and make very funny voice
During these days we met a lot of bikers (25 bikers who are cycling from Canada to Mexico) – read about them here: www.globalafc.org
We were able to plant 2 peace trees in Lincoln City (we named them Barish – Barish in Turkish means Peace - and Pilgrim tree) with our new Turkish and American friends
Every thing has been unpredictable. This is the best part of our trip which is really interesting. For example we had a presentation for the group of 25 bikers in a camp ground

در مدت اقامت بسیار کوتاه در شهر Lincoln city با کمک دوستان آمریکایی و ترکیه ای موفق به کاشت 2 درخت صلح به نامهای "باریش" (در زبان ترکیه ای به معنی صلح است) و Pilgrim (زائر) ، شدیم و این شهر زیبا را به سمت جنوب ترک کردیم.
هوا بسیار عالی شده و دیگر خبری از باران و بادهای روبرو نیست و هوای آفتابی انرژی بسیاری به ما داده است.
در ادامه مسیر با گروه 25 نفری دوچرخه سواری آشنا شدیم که قصد دارند از شهر Vancouver کانادا تا Mexico city در مکزیک را برای حمایت از افراد کم درآمد و جمع آوری پول برای آنها رکاب بزنند.
در نزدیکی شهر Florence هم در کنار ساحل موفق به دیدن شیرهای دریایی در کنار بزرگترین غار دریایی دنیا شدیم، در همین مناطق اگر خوش شانس باشید می توانید از حرکت والها و نهنگها هم دیدن کنید. البته ما هنوز نهنگی ندیده ایم اما امیدواریم در چند روز آینده شانس بیارویم.
جای همه دوستان و عاشقان طبیعت در این مسیر خالیست. دیدن اقیانوس آرام آبی از بلندی جاده های کوهستانی ، برخورد امواج خروشان بر دل صخره های بر آمده از دل اقیانوس ... خدا را روزی هزاران مرتبه شکر می کنیم .

Hwy 101
Sea lions
Globalafc group
Barish and Pilgrim tree


HWY 101
HWY 101

We are in Hwy 101, Oregon

Our dearest friends
So sorry for the late updates. We are having very busy time on the way heading to San Francisco, CA
After planting 5 trees in Seattle we left that nice area toward South via HWY 101. We are experiencing the most beautiful part of the United States. We are in Lincoln city, Oregon and in a very short stop here we were able to plant 2 peace trees here. So far we have planted 42 peace trees.
Fortunately our green belt of peace around the world is getting longer and longer. Thanks God and thank you all for your support and kindness

با سلام به همه دوستان و عذر خواهی به خاطر عدم به روز بودن اخبار سایت. به علت زمان محدود مجبور هستیم هر چه سریعتر به سمت جنوب حرکت کنیم و مسیری بیش از 3000 کیلومتر پیش رو داریم و کمتر از 2 ماه زمان و جالب اینکه در این مدت کم تعداد برنامه های فرهنگی، کاشت درخت و پخش اسلاید شو بیشتر و بیشتر شده است.
در مدت اقامت در شهر سیاتل موفق به کاشت 5 درخت و اجرای اسلاید شو در چندین مکان، بازدید از شرکتMicrosoft، بوئینگ، کوه رینیر و آشنایی با دوستان جدید ایرانی و آمریکایی و تعویض تقریبا کل قطعات دوچرخه به جز بدنه شدیم که هر کدام از آنها داستان بسیار جالبی دارند که امیدواریم روزی زمان نوشتن آنها را داشته باشیم. (واقعیت اینکه دیگر خجالت می کشیم بگوییم منتظر گزارشها باشید!!!، اما قول می دهیم تمام این جزئیات را در کتابمان بنویسیم و شما را هم در این داستانها شریک کنیم)
پس از ترک شهر سیاتل به سمت جنوب وارد جاده بسیار زیبای 101 شدیم که به گفته همه دوستان یکی از زیباترین جاده های آمریکا می باشد. تقریبا این جاده بسیار شبیه جاده های شمال ایران مخصوصا جاده چالوس می باشد، پر از سربالایی، سرپایینی و پیچ و خم. البته بارانهای مداوم و باد روبرو لذت دوچرخه سواری در این جاده زیبا را کمی مشکل می کند.
در حال حاضر به شهر Lincoln city از ایالت Oregon رسیده ایم و مسیر را به سمت جنوب ادامه خواهیم داد تا پس از 1000 کیلومتر به San Francisco برسیم.


HWY 101
HWY 101
HWY 101

Getting Seattle - Washington State

After being away from our dearest companions; our bicycles, finally we got on the way. On May 22 we started cycling from Spokane, WA to Seattle, WA. it took us 5 days to ride on high way I90 (East to West). very nice experience, riding more than 500 Km, 2 flat tires, wonderful landscapes and reaching high mountains after a long time
our dear friends, enjoy watching the pictures, we will try to write the whole report as soon as we can. At the moment we are here in Seattle doing very well and our plan is riding to San Fransisco via high way 101 (we are so exited about our trip at West Coast

بعد از مدتها دوری از جاده و دوچرخه سواری، دوباره به راه افتادیم تا مسیر غربی سفر را در کشور آمریکا تجربه کنیم. نقطه آغاز این حرکت شهر Spokane. WA و انتهای آن Seattle که در مدت 5 روز طی شد، همراه با 2 بار پنچری، دوچرخه سواری در جاده ای بسیار زیبا و کمی برفی و عبور از رشته کوه راکی. این مسیر همچنان به سمت جنوب ادامه پیدا می کند تا بعد از 2 ماه به شهر سانفرانسیسکو و لوس آنجلس برسیم.
در مدت اقامت در شهر Spokane موفق به اجرای یکی از برنامه های بسیار موفق و کاشت درخت در این شهر شدیم که در اولین فرصت گزارش آنرا می نویسیم.

Ritzville-Exit 221
Flat tire
Cle Elum
Snoqualmie

Snoqualmie pass
Spokane-Seattle
Campground-George
Vantage-Exit 143

Vantage-Exit 143
Campground-Elensburg
Elensburg
Elensburg

Campground-Easton
Campground-Easton
Snoqualmie pass
Snoqualmie pass


Snoqualmie pass
Spokane-Seattle
Spokane-Seattle

فلوریدا - قسمت سوم

پنج شنبه 7 فروردین 1387( 27 مارچ 2008)
لوازم اضافی را در گینزویل رها کردیم تا سبکتر باشیم و قصد داشتیم مسیر 2 روزه را یک روزه طی کنیم. هوا بسیار گرم بود (بیش از 100 درجه فارنهایت) به طوریکه در میانه های راه نسیم دچار گرما زدگی شد و مجبور بودیم استراحت بیشتری داشته باشیم. در همین اوضاع Eric راننده اتوموبیلی که در حال جابجا کردن کارگران در جاده بود، کنار زد و زمانیکه متوجه شد دچار گرمازدگی شدیم به ما یک بطری شربت (چیزی شبیه شربت آبلیمو) بسیار خنک داد و با خوردن این شربت حال و احوالمان بسیار بهتر شد و نهایتها توانستیم به دیتونا بیچ برسیم. طی مسیری حدود 170 کیلومتر در یک روز بسیار گرم و آفتابی بیسیار خسته کننده و آزار دهنده بود.
پس از شرکت در مراسم سال نو و آشنایی با دوستان جدید با کمک دوستان خوب در این شهر؛ اکبر، فهیمه و کاوه مجددا به سمت شهر گینزویل حرکت کردیم.
در مدتی که در این شهر اقامت داشتیم موفق شدیم از یکی از معروفترین سواحل آمریکا "ساحل دیتونا بیچ" دیدن کنیم. معروفیت این ساحل به این خاطر است که توریستها می توانند با اتومبیلهای شخصی خود در ساحل رانندگی و پارک کنند و همانجا حمام آفتاب بگیرند.
در این مراسم با هلن و فرشید از شهر اورلندو و آقای بیداریان از شهر تمپا آشنا شدیم و از ما خواستند که برای کاشت درخت و اسلاید شو به شهر آنها هم برویم. در ابتدا چنین تصمیمی نداشتیم به همین خاطر مجددا به گینزویل برگشتیم.



Daytona Beach
Daytona Beach



Daytona Beach
Daytona Beach
Daytona Beach
Daytona Beach

چهارشنبه 14 فروردین 1387 (2 آوریل 2008)
بعد از کلی صحبت و فکر کردن تصمیم گرفتیم به سمت شهر اورلندو حرکت کنیم. حس اینکه شاید هیچ وقت چنین موقعیتی پیش نیاید تا بتوانیم به شهرهای مختلف سفر کنیم باعث می شود که بارها برنامه را تغییر دهیم.
با دوستان جدید در شهر اورلندو تماس گرفتیم تا برای کاشت درخت و اسلاید شو اقدام کنند و این عزیزان نیز به حق و با کمک سایر هموطنان ایرانی سنگ تمام گذاشتند.
در این مدت دیگر نه تنها خبری از سرما نیست، بلکه هوای بسیار گرم باعث کندی حرکت شده است. جالبه آدمی تحمل هیچ چیزی را ندارد، نه سرما، نه گرما، نه گرسنگی، نه ....
در مدت اقامت در شهر اورلندو موفق به بازدید ازMagic Kingdom از مجموعه پارکهای Disney World شدیم.


Orlando
Orlando
Orlando


Disney world
Disney world
Disney world
Disney world

Disney world
Disney world
Disney world
Disney world

Disney world
Disney world
Disney world
Disney world



Disney world
Disney world



جمعه 16 فروردین 1387 (4 آوریل 2008)
از زمان ورود به شهر اورلندو، تمامی دوستان سعی در برنامه ریزی برای اسلاید شو داشتند و نهایتها در روز جمعه و در یکی از سالنهای هتل Sheridan که به صورت رایگان در اختیار این برنامه قرار گرفته بود، برنامه اسلاید شو و گزارش برنامه سفر و معرفی ایران انجام شد.
در این شب از طرف آقا تقی (رستوران نیویورک دیلی) یک ساندویچ 2 متری هدیه شد.



Orlando

دوشنبه 19 فروردین 1387 (7 آوریل 2008)
با تلاشهای فراوان هلن و فرشید و سایر دوستان ایرانی و با همکاری این عزیزان و مسئولین شهرکHunter’s Creek (آقایان John Mongoven و Roy Figg) موفق به کاشت درخت 33 در پارک Vista Park شدیم. این درخت که از خانواده Bird of Paradise می باشد، گلهای سفید رنگ بزرگی شبیه به یک پرنده دارد و به پیشنهاد فرشید اسم "پرنده صلح" برای این درخت انتخاب گردید.


33th Peace Tree Orlando
33th Peace Tree Orlando
33th Peace Tree Orlando


پنچ شنبه 22 فروردین 1387 (10 آوریل 2008)
قرار بود روز دوشنبه اورلندو را ترک کنیم اما مجددا مورد لطف دوستان قرار گرفتیم و از ما خواستند تا چند روز دیگر در این شهر بمانیم تا شاید بتوانیم اسلاید شویی برای سایرین نیز نمایش دهیم، پس ما هم ماندیم تا در روز پنچ شنبه در رستوران نیویورک دیلی گزارش برنامه دیگری داشته باشیم.



Orlando
یک توضیح کوتاه در مورد اسلاید شو :
از زمان آغاز سفر سعی کردیم در هر مکان و برای هر گروه سنی در مورد صلح، طبیعت و معرفی ایران صحبت کنیم و فیلم و عکس نمایش دهیم. بسته به شرایط سنی و درجه علمی فیلم ها و تصاویر تغییر می کرد، اما متاسفانه در بعضی مواقع گیج کننده و شاید خواب آور بود. با کمک های فراوان دوست خوبمان خانم باربارا در ایالت جورجیا، تمامی فیلمها و تصاویر در یک فایل Powerpoint و به صورت منسجم تر تهیه شد.
این اسلاید شو با معرفی پرشیا، ایران و محصولات معروف آن آغاز می شود و نهایتها با معرفی تهران و طبیعت آن وارد داستان سفر می شود. چندین خاطره و سپس اهم فعالیتها و صحبت در مورد صلح و طبیعت. در این میان از زبان فارسی و نحوه نوشتن و خواندن، حافظ شیرازی،دماوند، انواع غذاهای ایرانی، فرهنگ، نحوه پوشش و... با نمایش عکس صحبت می شد.
به نظر ما یکی از مسائلی که باعث ایجاد جنگ می شود، عدم شناخت واقعی و حقایق در مورد سایرین و دیگر کشورها می باشد. ما سعی داریم با نمایش دادن زندگی روزمره و نحوه تفکر ایرانیان به سایرین نشان دهیم که ما تروریسم نیستیم و ما هم مثل خودشان به فرزندانمان عشق می ورزیم و برای پدران و مادرانمان احترام قائلیم.
بسیاری از مردم در این گوشه دنیا تصور می کنند که ما شتر سواریم و سر هر محله ای مردم با اسلحه ایستاده اند تا همدیگر را بکشند.
به هر حال با دیدن تصاویر واقعی از زندگی روزمره مردم ایران، دیگر در مورد جنگ با ما فکر نمی کنند و احتمالا در مورد سایر کشورهایی که تا کنون آنها را ندیده اند و فقط از طریق تلویزیون و مشاهده فیلمهای نادرست آن مکان ها را می شناسند، هم همین احساس را خواهند داشت و نهایتها می توان به این روش به صلح جهانی رسید.
در انتهای برنامه اسلاید شو نیز سعی می کنیم با فروش عکسهایی که در مسیر حرکت گرفته ایم، بخشی از مخارج سفر را تامین کنیم. و گاها دوستان به ما بسیار لطف داشته و چندین برابر قیمت اصلی عکس، آنرا خریداری می کنند.

جمعه 23 فروردین 1387 (11 آوریل 2008)
دوباره به راه افتادیم و اینبار به سمت شرق ایالت فلوریدا و شهر تمپا. مطمئن بودیم که امروز آخرین روزی است که در قسمت شرق آمریکا رکاب می زنیم و شاید آخرین روزی که کلا در این کشور دوچرخه سواری می کنیم و ممکن است به سمت ژاپن و یا کانادا برویم.
احساس جالبی بود، ناراحت از اینکه نمی توانیم جلوتر برویم و خوشحال از اینکه بخش دیگری از سفر در حال اتمام است.
مسیر بسیار زیبا، خلوت و هوای خوب به خوشحالتر بودنمان کمک می کرد و نهایتها در انتهای روز به شهر رسیدیم و میهمان خانواده مهربان آقای بیداریان (لیندا و عباس) بودیم.
تلاش های فراوانی برای کاشت درخت توسط دوستان انجام شده بود اما متاسفانه زمان محدود و کم بود، حداقل یک هفته وقت لازم بود و تنها موفق به اجرای اسلاید شو شدیم که استقبال خوبی هم از آن شد و جمعیت قابل توجی از آن دیدن کرد.
این مراسم در روز شنبه و در محل رستوران میراژ (برادران مرادی) و با مقدمه بسیار زیبا و تاثیر گذار آقای دکتر ایرانمنش انجام شد.
در انتهای مراسم نیز موفق شدیم بیش از 30 عدد از عکسهایمان را بفروشیم و برای ادامه سفر امیدوارتر باشیم.
دیگر زمانی نداشتیم و می بایست سریعتر به گینزویل باز می گشتیم تا بعد از جمع کردن وسایل به طرف غرب و لوس آنجلس برویم.


Tampa
Tampa
Tampa

NEWS RELEASE- Planing tree at Discovery Park Seattle

Gregory J. Nickels, Mayor
Timothy Gallagher, Superintendent
www.seattle.gov/parks                            
For immediate release                                                                    May 29, 2008
Contact:         Dewey Potter, 206-684-7241
                     e-mail dewey.potter@seattle.gov

DISCOVERY PARK TO HOST TREE PLANTING WITH COUPLE CYCLING THE WORLD FOR PEACE AND THE ENVIRONMENT

Discovery Park will host a tree-planting event with an Iranian couple cycling the world in support of peace and environmental conservation. The event takes place this Saturday, May 31 at 1 p.m. at the Discovery Park Visitor Center, 3801 W Government Way.
The Tehran couple, Somayeh Yousefi and Jafar Edrisi, began their odyssey in Iran in July 2007, after they sold many of their possessions to fund their journey to spread a message of peace. They are planting trees in each country they visit.
So far they have visited and planted trees in Iran, Turkey, Greece, Italy, France, Belgium, Germany Holland, Canada and the U.S.
Here they have visited Pennsylvania, New York, Virginia, Delaware, Maryland, North Carolina, South Carolina, Georgia, and Florida. They arrived in Seattle this week after a stop in Spokane, and are resting for the next leg of their trip in Japan. Final destinations are Korea, China, Nepal, India, and Pakistan.
The tree will grow in Discovery Park as a tribute to Yousefi and Edrisi and their message of peace and environmental conservation. For more information about their trip, please see http://www.rmc4peace.com or call Saeed Hashimi at 206-721-4848

 Our plan for the time in Seattle

  

Thursday

Friday

Saturday

Sunday

Monday

Morning

Microsoft Tour

 

9 - 12

N/A

Ballard Locks

(206) 783-7059

3015 NW 54th St. Seattle, WA 98107

 

11 AM – 1 PM

N/A

EDMOND_WOODWAY High School

Edmonds

10 AM

Evening

Bellevue Community College Interview

 

12- 3 PM

PRESTATION

Eiman Center Kirkland

Northlake Unitarian Church

308 4th Ave S

Kirkland Wa 98033

 

8 PM

 

 TREE PLANTING

Discovery Park

3801 W.Government Way Seattle Wa

98199

 

1 – 3 PM

POT LUCK

Edmonds City Park

Edmonds Way

& Pine St or 600 3rd

After 1 PM

PRESENTATION

Ershad Center

Mt Lake Terrace

 

8 PM (Private)

Public

Yes

Yes

Yes

No

 

May 18th – Philadelphia Interfaith Walk for Peace

We were all together, with different faith and believes, hand in hand, with a new song of love on our lips, wishing peace for every body in the world
Peace, Shalom, Salam, Solh

29 اردیبهشت 87 – شرکت در راهپیمایی صلح در شهر فیلادلفیا
همه در کنار هم، مسلمان، یهودی، مسیحی، بودایی، هندوو... دست در دست، برای صلح جهانی همصدا شدیم
برقرار باد صلح سبز در سرتاسر جهان


Peace walk
Mosque
Mosque
Mosque

Church
Peace Walk
Peace walk
Church

Church
Church
Synagogue
Synagogue

35th tree at Synagogue

بازگشت به فیلادلفیا برای شرکت در راهپیمایی صلح

Coming back to Philadelphia to Peace walk

فلوریدا - قسمت دوم

Florida – Part 2
We will write the English version as soon as possible

یک روز قبل از رسیدن به Gainesville ایمیلی از یک دانشجوی موفق ایرانی ساکن این شهر داشتیم و موفق شدیم بعد از رسیدن به شهر با هم ملاقات کنیم و از این طریق با دوستان و هموطنان ایرانی ساکن گینزویل آشنا شویم. معصومه خانم، ایوب، رامین، اشکان، بابک و... دوستانی خوبی که با آنها آشنا شدیم و نوروز را در کنار هم جشن گرفتیم.
از مدتها قبل شنیده بودیم که دانشگاه فلوریدا در شهر گینزویل یکی از بزرگترین برنامه ها در زمینه توریسم و مخصوصا اکوتوریسم را دارد. ما هم سعی کردیم با چندین استاد در این دانشگاه صحبت کنیم و متوجه شدیم که تا درجه دکترا می شود در توریسم تحصیل کرد. در این مدت که از ایران دور هستیم و با دیدن نحوه ارائه و نگهداری آثار تاریخی و طبیعی توسط سایر کشورها، که گاها بیش از 100 سال هم قدمت ندارند، با خود اندیشیده ایم که با یک مدیریت قوی و تبلیغات گسترده در زمینه توریسم، می توان بسیار بیشتر از صنعت نفت درآمد داشت. هنگامیکه در محوطه دیزنی قدم می زدیم این موضوع را می توانستیم به چشم ببینیم. قیمت بلیط ورودی 75 دلار بود (قیمت یک بشکه نفت تا چند ماه پیش) و توریستهایی که از گیت های ورودی عبور می کردند و داخل می شدند، گویا بشکه های نفت استخراج می شد. بچه ها و شاید بیشتر از آنها بزرگترها در صف می ایستادند تا با عروسکهای میکی موس، گوفی و... عکس یادگاری بگیرند. فروشگاه ها هم پر بود از اجناس، لباس و عروسکهای معروف شرکت دیزنی (صد البته همگی چینی) که جعبه، جعبه به فروش می رسد.
در این سوی آبها همه کلیمانجارو و فوجی یاما را می شناسند اما صحبتی از دماوند نیست!
در این سوی آبها همه ایفل و سی ان تاور را می شناسند اما صحبتی از گنبد سلطانیه (بزرگترین گنبد آجری جهان) برج طغرل و منارجنبان نیست!
در این سوی آبها همه جرج واشنگتن و لینکلن را می شناسند اما صحبتی از کوروش و پاسارگاد نیست!
در این سوی آبها !!!!

به هر حال مشکلات زیادی در سر راه توریسم ایران می باشد که امیدواریم بتوانیم با کمک همدیگر آنها را حل کنیم و شاید یکی از راه های اصلی، تحصیل در این رشته و بالا بردن سطح دانش عمومی می باشد . البته ما نیز در طول این مدت نهایت تلاش خود را کرده وسعی کرده ایم با معرفی جاذبه های کشور ایران از طریق اسلاید شو و فیلم اطلاع رسانی بیشتری کنیم.

ازدهام جمعیت در یکی از ورودی های اصلی دیزنی
ورودی هر نفر 75 دلار


شنبه 25 اسفند 1386 (15 مارچ 2008)
همراه با جمع دوستان جدید ایرانی سری به شهر St Augustine ، قدیمی ترین شهر آمریکا زدیم. این شهر نیز یکی از مکانهای اصلی جذب توریست در ایالت فلوریدا می باشد. مردم محلی با پوشیدن لباسهای قدیمی و انجام کارهای روزمره به سبک گذشته جلوه خاصی به این شهر قدیمی بخشیده بودند.
مردم محلی به صورت داوطلبانه سعی در معرفی تاریخ و نحوه زندگی گذشته گانشان را داشتند و یکی از این کارها شلیک توپهای قدیمی به دشمن فرضی و کشتی های جنگی اسپانیایی می باشد.
کم کم به روزهای پایانی سال نزدیک می شدیم و بیشتر در دانشگاه فلوریدا مشغول مرتب کردن و نوشتن گزارش برنامه ها بودیم و سعی داشتیم از جاذبه های گردشگری شهر نیز بازدید کنیم.
به علت وجود تمساح در اکثر دریاچه ها و رودخانه های فلوریدا اکثرا سمبل این خزنده برای قسمتهای مختلف استفاده می شود.

ُSt Augustine
St Augustine
St Augustine
فوتبال به سبک ایرانی در سواحل St Augustine

St Augustine
St Augustine
St Augustine
St Augustine

سمبل فلوریدا
خانه خفاشها در Gainesville

1 فروردین 1387 (19 مارچ 2008)
سال جدید را همراه با دوستان جدید و به وقت محلی ایران جشن گرفتیم و آرزو کردیم در این سال دیگر اخباری از جنگ و جنایت در هیچ نقطه ای از این کره زیبا نباشد!!!
تا چند هفته دیگر ویزای آمریکایمان به اتمام می رسد و هنوز خبری از تمدید آن به دستمان نرسیده، پس می بایست برای گرفتن ویزای مقصد بعدی اقدام کنیم. قصدمان ادامه در قسمت غربی و کشورهای کانادا و ژاپن می باشد و سعی کردیم ابتدا از کشور کانادا شروع کنیم.
به همین منظور بوسله اتوبوسهای ارزان قیمت دانشجویی خود را به شهر میامی و سواحل معروف آن رسانده و میهمان کاوه، برایان و جولیت بودیم، اما متاسفانه در 4 روز اقامت در این شهر، کنسولگری کانادا تعطیل بود!!!
جالب اینکه بعد از تماس تلفنی متوجه شدیم که اصلا در این شهر ویزای توریستی صادر نمی شود و می بایست به یکی از 5 شهر اصلی آمریکا برای درخواست ویزا برویم.
تقریبا تمام برنامه هایمان نقش بر آب شد. البته موقعیت خوبی بود تا از شهر دیدن کنیم و نهایتها به گینزویل برگردیم.
در این موقعیت از دست دادن حتی یک روز هم جایز نبود، شاید یکی از بدترین اتفاقاتی که ممکن است برای ما بیافتد حضور بدون ویزا و غیر قانونی در کشور می باشد، پس بلیط اتوبوس برای شهر لوس آنجلس خریدیم اما قبل از ترک شهر جواب تمدید ویزا از اداره مهاجرت به دستمان رسید که نشان می داد حداقل مدارکمان به دستشان رسیده است. البته این جواب فقط یک رسید بود و نه اجازه تمدید.
به هر حال کمی خیالمان راحت تر شد، چون در صورت چک کردن مدارک توسط پلیس در جاده ها، حداقل می توان این رسید را نشان داد.
متاسفانه و یا خوشبختانه بلیط اتوبوس غیر قابل پس دادن بود و می بایست استفاده شود و این امکان وجود داشت که با پرداخت جریمه زمان حرکت را تغییر داد و این زمان مناسبی بود تا به شهرهای دیگر ایالت فلوریدا برویم.
در همین مدت ایملی برای شرکت در مراسم عید در شهر دیتونا بیچ از طرف آقای بهرامی داشتیم، پس به سمت شرق حرکت کردیم.

سفره هفت سین
مراسم سال نو همراه با دوستان در Ginesville
Miami
South Beach - Miami

میامی
South Beach - Miami
آبمیوه طبیعی
میامی
ادامه دارد ...

365 روز ، 8405 کیلومتر ، 33 درخت دوستی

Every thing is possible in this world as long as we follow our dreams
365 Days, 8405 Kilo meter, 33 peace trees

در اولین سالگرد سفر سبز این لینک رو تقدیم می کنیم به تمامی دوست داران صلح و طبیعت
کاشت درخت بخشنده و اجرای اسلاید شو در مدرسه ابتدایی - ایالات متحده - ویرجینیا



On 29Th of April 2008 we celebrated first year of our adventure in Glendale, CA.
Nasim, Jafar , Media and Oshin We were 4 together with a small cake on the table an also a very nice spring cactus which its blossoms were blooming. On that moment we are thinking about the first tree we planted in our home town Tehran on 29Th of April 2007
Yes, we really didn’t expect this much support and hospitality from people all over the world
Out dear friends and travel mates, thank you so much for being our friends and we wish all the best for all of our now and the future friends.
Together our green belt of peace around the world will get longer and longer
Please click on the bellow link to watch one of the best events in our trip:
The Giving Tree – Norfolk Public Schools – Virginia


The first point at West- Spokane, WA



Dear friends,
Nasim and Jafar Edrisi sold many of their possessions in Iran a year ago to fund their journey of spreading their message of peace and environmental conservation . They have traveled through many countries and have planted 33 peace trees so far. They are going to start their
journey at west of the United States in Spokane and plant a peace tree in Pauli Judd park.

I would like to invite you to join us and celebrate peace on Saturday, May 10th. at 9 AM at Pauli Judd park and later at a reception at the Community Building at 6 PM.
Bicyclists are invited to meet Nasim and Jafar at the Manito park pavilion between 8:30 and 8:45 AM. They will then bike as a group to Pauli Judd park and be greeted by a group of friends. For those of you who do not want to bike, you can meet us at Pauli Judd park at 8:30 AM.
A group of five Spokanites will be at the park serving pancakes.This group of 5 will be going to Iran in September to plant a peace tree in a major park in Tehran. The tree planting ceremonies will commence once the bicyclists arrive at the Pauli Judd park. To go to this park, go South on Maple and take a right going West on 14th. It is located at the end of the street.
Later that same day, a reception will be help at the Community Building, located on 35 West Main Ave. from 6 to 8 PM. Nasim and Jafar will do a slide show presentation and answer any questions. There will be live music and some Iranian and middle-eastern food will be served. This event is open to the public and free of charge, but donations will help us recover some of the expenses.

Following the reception, there will probably be a wonderful Iranian movie shown at Magic Lantern, starting at 8 PM. The movie is called BAM 6.6. The showing of the movie is not yet a %100 confirmed though

Peace,
Shahrokh Nikfar
For more information contact Shahrokh Nikfar at 747-2785 or www.persianhour@kyrs.org

فلوریدا - قسمت اول

Florida – Part 1
We will write English as soon as possible

سه شنبه 21 اسفند 1386 (11 مارچ 2008)
شهر St Simons را به سمت Jacksonville ترک و وارد ایالت فلوریدا شدیم، این ایالت به خاطر جاذبه های گردشگری مختلف، هوای گرم و سواحل زیبا یکی از معروفترین ایالت های آمریکا می باشد.
بعد از مدتها رکاب زدن در هوای سرد، بالاخره به سرزمینهای گرم رسیده بودیم، به همان سرعت هم مورد لطف پشه های جنوب قرار گرفتیم.
شهر Jacksonville یکی از شهرهای بسیار وسیع آمریکا می باشد و قرار بود آخرین مقصد ما در نوار ساحلی شرقی باشد و از آنجا به سمت غرب و ایالت تگزاس تغییر کند. اما چند روز قبل ایملی از یکی از اعضاء گروه FOR از شهر Gainesville دریافت کردیم که از ما خواسته بودند برای کاشت درخت به این شهر برویم.
به محض ورود به جکسونویل و گذر از رودخانه بویسله کشتی، چندین هلیکوپتر بزرگ در حال گشت زنی در بالای سرمان بودند. بعدا متوجه شدیم که این شهر یکی از ایستگاه های اصلی حرکت ناوها و کشتی های جنگی بسیار بزرگ ارتش می باشد.
هوا تقریبا رو به تاریکی بود و بعد از 150 کیلومتر رکاب زدن بالاخره خسته و کوفته به شهر رسیدیم و میهمان خانواده آقای عبدلی (میلاد) بودیم، قرار بود زمان تحویل سال را در کنار این عزیزان بوده و یک درخت در آنجا بکاریم، اما متاسفانه زمان کم است و می بایست روز چهارشنبه بعد از ظهر در شهر گینزویل باشیم.
بخشی از لوازم غیر ضروری را کنار گذاشتیم تا سبک و یک روزه به مقصد برسیم، پس صبح زود حرکت کردیم.

ورود به ایالت فلوریدا
استفاده از کشتی برای رسیدن به Jacksonville
استفاده از کشتی برای رسیدن به Jacksonville
Jacksonville

چهار شنبه 22 اسفند 1386 (12 مارچ 2008)
سبکتر از همیشه به سمت جنوب غربی به راه افتادیم و بیش از 3 ساعت طول کشید تا بتوانیم از محدوده جکسونویل خارج شویم. طبق معمول خروج از یک شهر بزرگ دردسرهای خاص خود را دارد. وقت به حدی فشرده بود که حتی فرصت استراحت بین راه و نهار خوردن نداشتیم (کارمون شده بود آب و خرما خوردن !!!). در بخشی از مسیر گرمای شدید هوا باعث شده بود که ذخیره آب آشامیدنی تمام شده و ناچار بودیم تا پیدا کردن یک پمپ بنزین که فاصله خیلی زیادی داشت تشنه به راه ادامه دهیم. در این مدت هر وقت تشنه به جایی رسیدیم و خواستیم که با حرص و ولع آب بخوریم از آب خوردن پشیمان می شدیم. کیفیت آب آشامیدنی در ایالت فلوریدا اصلا خوب نبود به طوری که بو و مزه خاصی داشت. "یاد ایران به خیر، هر وقت اراده کنی بهترین آب آشامیدنی در دسترسه" اینجا آبهای معدنی که در بسته بندی هم به فروش می رسند مزه دار هستند!!!! خدا رو شکر بعد طی 40 کیلومتر بالاخره به یک پمپ بنزین رسیدیم.
می بایست قبل از ساعت 7 بعد از ظهر به کلیسای Westminster Presbyterian در شهر Gainesville می رسیدیم اما متاسفانه در 20 کیلومتری شهر پنچر شدیم و بیشتر از نیم ساعت از وقت را از دست دادیم ولی نهایتا سر موقع رسیدیم.
دوستان مسیحی در حال افطار کردن بودند و یکی از خبر نگاران روزنامه Gainesville Sun برای تهیه گزارش و چاپ در روزنامه فردا، در کلیسا حضور داشت. پس از معرفی شدن توسط Richard Master که یکی از اعضای فعال گروه FOR (رهپویان صلح) می باشد و به درخواست یکی از دوستان روزه دار یک اسلاید شو کامل و گزارش برنامه در سالن کلیسا اجرا کردیم. چهره خسته نسیم خیلی دیدنی بود، بعد از گذراندن یک روز گرم و طولانی و طی بیش از 100 کیلومتر، اجرای یک برنامه 1 ساعته انرژی خاصی می خواست که چهره علاقمند دوستان آمریکایی این انرژی رو تامین می کرد. شب را میهمان Paul یکی از دوستان خوب آمریکایی دوچرخه سوار بودیم که بسیار علاقمند به طبیعت و سفر بود، مخصوصا سفر به ایران. به اتفاق Paul در تاریکی شب با دوچرخه به سمت منزلش راهی شدیم.

استراحت در پمپ بنزین
استراحت در پمپ بنزین
استراحت در پمپ بنزین
پنچری قبل از Gainesville

پنج شنبه 23 اسفند 1386 (13 مارچ 2008)
Paul جهانگرد، به علت علاقه ای که به کودکان و همچنین طبیعت داشت، هفته ای یک روز به صورت داوطلبانه به مدرسه Howard Bishop Middle school می رفت و به دانش آموزان در باغچه کوچک مدرسه نحوه کاشت انواع سبزی ها را آموزش می داد. ما هم به گروه آنها پیوستیم و با کاشت چندین دانه لوبیا در کلاس باغبانی شرکت کردیم. مدیر مدرسه آقای Michael Thorne که خبر سفر ما را صبح امروز در روزنامه شهر مطالعه کرده بود با محبت و احترامی خاص از ما دعوت کرد که برای دانش آموزان مدرسه برنامه اسلاید شو اجرا کنیم. ما هم با اشتیاق و کمال میل این برنامه را در جدول کارهای خود قرار دادیم.
"اینجا خانه شماست. درهای این مدرسه برای همیشه به روی شما دوستان صلح جو باز است. ما از این حرکت شما حمایت می کنیم و برای شما سفری بی خطر آرزو می کنیم" این جملاتی بود که مدیر مدرسه با احساساتی پاک و انسان دوستانه به زبان آورد.
بعد از ظهر نیز در حیاط مرکز مذهبی کواکر های گینزویل
(Gainesville Religious Society of Friends, Quakers) با حضور جمعی از دوستان مسیحی و اعضای FOR درخت دوستی سی و دوم به نام "بهار" کاشته شد. جا دارد تشکر ویژه ای از خانم Jean Larson مدیر مجموعه و آقای Richard Master عضو فعال FOR که تمام هماهنگی ها توسط این دو عزیز انجام شده بود داشته باشیم. این اولین درختی بود (نوعی آلو) که در هنگام کاشته شدن شکوفه داشت و این شکوفه ها پیام آور سالی جدید و زیبا برای ما و فرا رسدین نوروز بود و به همین دلیل درخت Spring نام گرفت. در ادامه نیز در سالن مجموعه اسلاید شو در مورد ایران و گزارش سفر ارائه شد که یکی از بخشهای آن صحبت در مورد نوروز و سفره هفت سین بود.

اسلاید شو در مدرسه Howard Bishop
اسلاید شو در مدرسه Howard Bishop
اسلاید شو در مرکز کواکر
کاشت درخت 32

درخت 32 - بهار
مدرسه Howard Bishop

مدرسه Howard Bishop
مدرسه Howard Bishop
مدرسه Howard Bishop
مدیر مدرسه Howard Bishop

Requesting Canadian visa-we are in Los Angles



Friends and travel mates, greeting to all of you First of all we just want to apologize that we didn’t write down any thing. Our most problems during these days were visa that we were really involved with. Fortunately we have had lots of presentations in Florida (Jacksonville, Gainesville, Orlando and Tampa) which were really good and also 2 trees planting in Gainesville and Orlando. As soon as possible we will write about these new experiences. Less than one month our US visa will be expired, so 2 months a go we attempt to extend it, but unfortunately we haven’t received any respond yet. Most of the regular ways that we used to do was thinking about Canadian visa which is on our way going back to Vancouver. We went to Miami to request visa, but unfortunately Canadian consulate in Miami doesn’t issue visitor visa which we didn’t know, so we decided to come to one of the 5 cities in the US which issue visitor visa. The best choice was Los Angeles in California. Because of the shortness of our time we had to take a 3 day bus to there which was the cheapest way that we could also enjoy the road. In our 3 days journey we had the chance to pass Florida, Alabama, Mississippi, Louisiana, Texas, New Mexico, Arizona and finally got to LA, California which has the most traffic that we have seen in the US. At the moment we are waiting for the respond of our visa and after that we will be able to plan the rest of our trip. During these days we will try to update our website to share our experiences of Florida with you

با سلام به دوستان عزیز و عذر خواهی به خاطر اینکه مدتی اخبار سایت عقب افتاده.
در این مدت وارد ایالت فلوریدا شده و موفق به کاشت 2 درخت و پخش چندین اسلاید شو در مکانهای مختلف شدیم. تجربه های جالبی در این مدت داشتیم و از شهرهای Jacksonville,Gainesville,Orlando,Tampa عبور کردیم.
کمتر از یک ماه از مدت ویزای آمریکا باقیمانده و در ماه گذشته اقدام به تمدید آن کردیم اما به علت عدم جواب مثبت یا منفی مجبور هستیم ویزای کشور بعدی را بگیریم تا در صورت عدم تمدید ویزای آمریکا بتوانیم سفر را به سمت یکی از کشورهای آسیایی و یا کانادا ادامه دهیم. به این منظور به سفارتخانه کانادا در شهر میامی مراجعه کردیم و متوجه شدیم که در این شهر ویزای توریستی صادر نمی شود و می بایست خود را به یکی از 5 شهر بزرگ آمریکا برسانیم. شهر لوس آنجلس یکی از آنها بود و به خاطر نداشتن زمان کافی مجبور بودیم از یک وسیله نقلیه دیگر استفاده کنیم. اتوبوس انتخاب مناسبی بود که با هزینه کم می توانستیم بیشتر از طبیعت و جاده لذت ببریم. دو روز و نیم در راه بودیم و با گذز از ایالتهای تگزاس، آریزونا و ... به شهر بسیار شلوغ و پر ترافیک لوس آنجلس رسیدیم.
در حال حاظر منتظر جواب ویزاها هستیم و بعد از آن می توانیم برنامه ریزی جدیدی را برای سفر انجام دهیم. در این مدت هم سعی خواهیم کرد گزارش کاملی از سفر فلوریدا تهیه کنیم.

Orlando- Florida

Planting the 31st peace tree - St Simons Island

کاشت درخت صلح سی و یکم در ایالت جورجیا - درخت محبت



Saturday March 1 2008

On this Saturday morning feeling satisfied with all our activities in the past two week in Virginia, we were on our way to team-up with our bikes that were parked in Savannah, Georgia. We were satisfied because we planted 5 trees in the state of Virginia; Virginia Tech, TCC, ODU, VWC, and Norview Elementary School and had presentations about Iran at these fine insinuations as well as Norfolk’s House of Catholic Workers. We were fulfilled because we met many young and old concerned and caring people that were also interested in our goals and mission. The memory of these people and the events will be kept in our mind for ever.
The Bus we took left Norfolk, Virginia for Savannah, and it was a 14 hour ride and three changes along the way. Our bus was very old, uncomfortable and could not recline the seats, Nasim and I were in two separate seats at two different locations most of the way due to fullness of the bus. We were riding in the bus all night long uncomfortably and could not sleep. We arrived to Savannah 15 minutes earlier than scheduled and minutes after we reached the station, our beloved Ms. May arrived at the station and picked us up and took us to her home where our bikes were impatiently waiting for us. We reached Ms. May house and shortly after we slept in one of the rooms for a good 5 hours and then we started to really talk to Ms. May
During this trip we have come across some interesting people and as you will find out, this lady as is an amazing lady as well. Ms. May whom was introduced to us by our friend Shahram “Sam”, is an 85 years young lady that lives in a historical old house, which may be considered among the oldest houses of Savannah. From time to time she gets proposals and offers to turn her house into a museum to attract tourists. We were staying in this historical house, however a short time, but still interesting and amazing for us. Ms. May had lived in Iran some 30 years ago and as a result she had obtained many Iranian hand crafts and accessories that were used to decorate her house. It was interesting for us to see and old American house decorated with Old Iranian hand crafts, what a combination. Some of the items may have not had a great value individually or as a whole, but the age of them and story that is buried in those pieces and its usage makes them several times more interesting and more fascinating. As these objects get older, they continue to convey their story that may contain a message, to the future generations. Preservation of these household goods and conveying them to future generation is a culture that we noticed a lot along our journey.
During one of the days we stayed in Savannah, Ms. May gave us a tour of the city. The best part of our Savannah experience was this tour which was on foot. That is right we walked the whole day and were very tired at the end, but not Ms. 85 years young May. One of the biggest lessons we got from this young lady was having hope in life and enjoying the present. God bless her heart.
One of the places we visited during this tour was a Jewish Senegal. According to the tour guide at this Senegal, no Iranian had visited this center and she was very happy to see us there. She showed us the rooms and prayer sections completely wit their stories. At the end she gave us her best wishe

با احساسی خوب و خوشحالی شهر ویرجینیا را به سمت جنوب و شهر ساوانا ترک کردیم. خوشحال از اینکه توانسته بودیم با کمک دوستان چندین درخت بکاریم و در چندین دانشگاه و مدرسه اسلاید شو داشته باشیم و در مورد ایران صحبت کنیم .
در شهر ساوانا میهمان May خانم آمریکایی 85 ساله بودیم که حدودا 30 سال پیش مدتی را در ایران زندگی کرده است. خانه "می" یکی از قدیمترین ساختمان های شهر ساوانا می باشد، به طوریکه در مجلات مختلف تصاویری از آن همراه با گزارش وجود دارد و بارها به او پیشنهاد شده که منزلش را برای بازدید عموم در اختیار سازمانهای توریستی قرار دهد. اقامت در چنین ساختمانی برای ما بسیار جذاب و شگفت انگیز بود و نکته جالب اینکه بسیاری از تزئینات این خانه شامل صنایع دستی، فرش و انواع ظروف مسی ایرانی می باشد. شاید بعضی وقتها اشیاء ارزش چندانی ندارند و بسیار روزمره به نظر می رسند، مثلا همین کامپیوتری که روبروی آن نشسته ایم، اما تصور کنید اگر 100 سال دیگر به آن نگاه کنیم آنرا بسیار جذاب و گرانبها می دانیم. سعی در نگاه داشتن اشیاء معمولی و حفظ آنها برای نسل آینده،فرهنگی است که در طول سفر با آن بسیار مواجه شده ایم. خانم "می" در طول یک روز شهر را به ما نشان داد (البته پیاده) و جالب اینکه در انتها ما خسته شده بودیم اما "می" همچنان شاداب و سرحال ادامه می داد. امید به زندگی و لذت از لحظه لحظه عمر درس بزرگی بود که سعی کردیم از او یاد بگیریم. ما خانم "می" را جوانی 85 ساله یافتیم.
در طول گردش در شهر برای اولین بار وارد یک کنیسه (محل عبادت یهودیان) شدیم و به گفته تور لیدر کنیسه، ما اولین ایرانی هایی بودیم که از این مکان دیدن می کردیم. تور لیدر وقتی فهمید که ما ایرانی هستیم بسیار خوشحال شد و سعی می کرد به طور کامل تمام مکانها را همراه با داستان آنها برای ما بازگو کند و در انتها برایمان آرزوی موفقیت داشت.

خانم May
خانه ی خانم May
کشتی بخار
کشتی باری


شهر ساونا
شهر ساوانا
شهر ساوانا



کنیسه

کنیسه
کنیسه

Thursday March 6 2008
Nice and sunny day in spite the weather of previous day that we had thunder storms and heavy rains. It is time to leave Savannah and get to St. Simons Island a 150 Km (92 miles) in one day. It is the good bye time again. For the first time we saw a non Iranian crying for us. While Ms. May was wiping her tears wished us a safe trip with success. After that farewell, I and Nasim did not talk with each other for a while. We had a strange feeling. We were in silence and in our thoughts to relief ourselves of this feeling. In this last 11 months, we have this experience and feelings at the time of each departure and it seems the voyage has just begun; again.
I will continue to steer,
I will continue to sing,
I have to go far away, far

We departed at 7:00 AM and due to an excellent weather and having shoulders on the side of the road, we gained an extra energy, unfortunately this did not last long and with the warmer weather came a lot of fighter mosquitoes. Within second after our stops they were attacking us and we were all swelled up
Along our route we came across a couple of bikers (Jeff & Louis Davis) that were recently retired and pedaling from Miami to Canada. They were exactly going the opposite route. We chatted a little and then wish each other good luck

پنج شنبه 16 اسفند 1386 (6 مارچ 2008)

ساوانا را در یک روز بسیار خوب و آفتابی ترک کردیم و می بایست خود را به جزیره St Simons در 150 کیلومتری جنوب ساوانا می رساندیم. در هنگام ترک این شهر برای اولین بار اشک وداع را در چشمان پر مهر یک غیر ایرانی می دیدم. "می" در حالیکه اشک را از صورت خود پاک می کرد برایمان آرزوی موفقیت و سفری بی خطر داشت. حس عجیبی بود بعد از خداحافظی با "می" تا مدتی طولانی با هم حرف نزدیم. تنها سکوت می توانست تسکین دهنده باشد. در مدت این 11 ماهی که در سفر هستیم ، بارها این حس به سراغ ما آمده و گویی که سفر تازه آغاز شده.
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
دور باید شد، دور

مسیر نسبتا طولانی بود که خوشبختانه هوای آفتابی و وجود شانه مناسب راه، انرژی خاصی به ما بخشیده بود اما متاسفانه متوجه شدیم که با شروع گرما سر و کله پشه های مزاحم پیدا شده. به محض توقف چند ثانیه ای پشه ها حمله می کردند. خلاصه که کبودمان کردند!!!
در طول مسیر با یک زوج دوچرخه سوار آشنا شدیم که از شهر "میامی دوچرخه سواری را آغاز کرده بودند و دقیقا مسیر عکس ما را ادامه می دادند تا به کانادا برسند. این زوج تازه بازنشسته شده بودند!!!

نقشه خوانی
بهترن مکان استراحت پمپ بنزن
نسیم !
باز هم پمپ بنزین

زوج تازه بازنشسته شده
تلفات جاده ای
تلفات جاده ای
غذاهای دریایی

While we were in Philadelphia, and it was shortly Christmas of 2007, we got to know a Jewish lady, named Connie. We spent some time with her and she showed us the city and through e-mail we stayed in touch with her. Connie had family friend that lives in St. Simons Island and we were recommended to go down and meet these fine friends. Based on this introduction and invitation of Jack and Barbara, Connie’s friends we had planned to visit St. Simons Island and plant a peace tree. The only way I can describe this island is; it is section out of heaven.
Jack and Barbara lived in a big boat and with it they traveled to many countries in 2 years. By cruising the oceans and visiting different countries had made them familiar with personalities and cultures of other nations. We felt they understand us very well and in layman’s term; they “dig” us.
Barbara, whom because of her job has given many presentations, helped us rearrange our presentation and our slide show. First she viewed all of our slides and videos, then with a new rearranged scenario and format helped us create a new Slide Show She stayed late at night until it was acceptable, and making sure that we do present Iran and Iranian culture the best possible way. Frankly, the result was much better.
Our next presentation was William Catholic Church. When we completed our speech, slide show and the films, we felt the audience learned much more about Iran, Tehran, our culture, History and our trip. Father John Kennely and Bishop Kevin Boland introduced us during their prayers ceremony and requested his people that were present vat that time to stay for our presentation at the end of their regular program. He explained what our program is going to be about. Our presentation was repeated for the second group. At the end our banner was presented for view and signatures. Father Kennely and Bishop Kevin Boland signed our banner.
Before I forget, I must mention that the day before we arrived in this beautiful island the local newspaper, The Brunswick News had already reported about our visit. Later we learn that this was due to efforts of Barbara. Also need to mention upon our arrival, we received a complementary tour of the city which was very interesting and we enjoyed it very much

هنگامیکه در شهر Philadelphia بودیم با یک خانم یهودی به نام کانی آشنا شدیم و همراه با او گشتی در این شهر داشتیم و در طول این مدت نیز با ایمیل با هم در ارتباط بودیم. کانی یکی از دوستان خانوادگی اش در شهر St Simons Island را به ما معرفی کرد تا بتوانیم در این شهر نیز درخت بکاریم. هوا کاملا تاریک شده بود که به شهر و منزل Barbara و Jack رسیدیم (قطعه ای از بهشت) تنها توصیفی که می شد از این منطقه داشته باشیم.
باربارا و جک ده سال پیش به مدت 2 سال در یک کشتی زندگی و بوسیله آن به کشورهای زیاده سفر کرده بودند و احساسات ما را خوب درک می کردند. باربارا برای ساخت یک اسلاید شو جدید به ما بسیار کمک کرد، او ابتدا تمام فیلم ها و عکسهای سفر را دید و با یک سناریوی جالب شروع به ساخت اسلاید شو جدید نمود. حتی تا دیروقت بیدار بود تا کیفیت کار بالاتر رود و جالب اینکه برای معرفی کشور و فرهنگ ما بسیار تلاش می کرد و انصافا نتیجه کار بسیار خوب بود، زیرا وقتی اسلاید شو جدید را در کلیسیای St William Catholic Church نمایش دادیم، احساس می کردیم که بینندگان مطالب بیشتری در مورد ایران، تهران، فرهنگ، تاریخ و همچنین سفر ما آموخته اند. پدر جان و اسقف کوین در مراسم دعا ما را معرفی کردند و از همه حاضرین خواستند که برای حضور در برنامه معرفی ایران و اهداف این سفر کلیسا را ترک نکنند. این مراسم در دو مرحله و برای دو گروه پخش شد و پرچم ما توسط اسقف Kevin Bolandو پدر John Kennellyامضاء شد.
باربارا برای بهتر انجام شدن مراسم بسیار تلاش کرده بود، به طوریکه حتی قبل از رسیدن ما به این شهر در روزنامهThe Brunswick News خبر سفر و هدف ما چاپ شده بود و در اولین روز ورود، مرکز توریستی شهر یک تور (به صورت رایگان) جهت بازدید شهر و جزیره برای ما ترتیب داد.

خانم باربارا
خانه ی خانم باربارا
پدر John Kennelly
اسقف Kevin Boland

جک و باربارا
Sea Isaland
کلیسیای St William Catholic Church
خانه ی خانم باربارا

St Simons Island
St Simons Island
St Simons Island
St Simons Island

Friday March 7, 2008
On this day we were experiencing a windy and rainy day, however we were able to plant our 31 tree that was named “Kindness” at the campus of Coastal Georgia Community College. We owe this tree to Ms. Barbara since it became possible with her great efforts and love. Our ceremony as stated took place in one rainy day and Dr. Dorothy Lord, president of College; Mr. Bryan Thompson Mayor of Brunswick with their presence helped and supported us in this ceremony. We believe the rain was good beginning of life for our “Kindness” tree.
We offer this Kindness tree to all Southern people of Georgia that with their Warm welcome and Southern hospitality in spite of heavy rain attended our ceremony. We also like to extend our gratitude to Mayor Bryan Thompson and President Dorothy Lord; this meant a lot to us.
At the end of the ceremony the mayor rushed to his car and surprised us by bringing and giving us the KEY to city of Brunswick, the Gateway to the Golden Isles. Mayor Thompson wished us the best, safe journey and the better relationship between Iran and America, he continued stating; with this key to you my friends, all the doors of city of Brunswick is open to you guys. We want to have friendly relationship not only with you two, Nasim and Jafar, but with all of the Iranian people.
The kind words of Mayor Thompson are one of outcomes of our efforts that still is echoing in our ears. While enjoying these kind words, we offer them to you, our travel mates that have followed us up to now. I recommend learning more about this mayor since he is interesting in many ways and congratulate to people of Brunswick for their election

جمعه 17 اسفند 1386 (7 مارچ 2008)
روز بارانی اما زیبایی بود و موفق شدیم با تلاشهای فراوان باربارا و با همراهی آقای Brayan Thompson شهردار Brunswick و خانم دکتر Dorothy Lord رئیس دانشکده Coastal Georgia Community Collage درخت 31 به نام "Kindness - محبت " را در محوطه دانشکده بکاریم. باران رحمت، شروع خوبی برای زندگی جدید درخت بود. درخت محبت را تقدیم می کنیم به تمامی مردم مهربان و مهمان نواز جنوبی.
با وجود هوای نامساعد حضور شهردار و رئیس دانشکده برایمان بسیار ارزشمند بود. در انتهای مراسم نیز آقای شهردار کلید شهر Brunswick را به ما هدیه کرد و ضمن آرزوی روزهای خوب و ایجاد ارتباط هرچه بهتر بین دو کشور ایران و آمریکا، برای ما آرزوی سفری بی خطر نمود. "با اهداء این کلید به شما دوستان، همه درهای Brunswick به روی شما باز است و امیدواریم که مجددا شما را در این شهر ملاقات کنیم. ما خواهان ارتباط و دوستی نه تنها با شخص شما، بلکه با تمام مردم ایران هستیم."
جملات پر محبت شهردار و کلید شهر، شاید یکی از بزرگترین دست آوردهای سفر ما باشد که تقدیم می کنیم به همه دوستانی که از دور و نزدیک با ما همراه بوده و ما را در این سفر تنها نگذاشته اند .

درخت محبت
کاشت درخت 31
اهداء کلید شهر Brunswick توسط آقای شهردار
شهردار Brayan Thompson

Saturday March 8, 2008
Georgia Sea Turtle Center was among some of places invited us to visit them. Ms. Maura Larson was one of the nurses that gave us a tour at no charge. Due to the proximity of this community to the coast, and continued buildings toward the ocean which is the habitat of many sea animals; some of the turtles come to the coastal area to lay eggs, however often times due to closeness of the road to the water ways; they get run over or hit by motorized vehicles such as cars or boats near the shore. This center among many more centers that we have seen earlier as well, hosts some of the very kind heated citizens that volunteer their time and money in order to help these precious animals. “Within the last 3 months alone, 350 turtles were hit by cars along the Jekyll Island road”, Ms. Maura stated. She was very happy that we visited this center as she knows we also want to convey the message of conservation of environment to all people

شنبه 18 اسفند 1386(8 مارچ 2008)
مرکز نگهداری از لاک پشتها (Georgia Sea Turtle Center) یکی دیگر از مکانهایی بود که از ما دعوت کرد تا از آنجا بازدید کنیم و خانم Maura Larson (یکی از پرستارها) به صورت رایگان تور بازدید از این مرکز را در اختیار ما قرار داد. به علت نزدیکی این شهر ها به اقیانوس، تعداد زیادی از لاک پشتها برای تخم گزاری به کنار ساحل می آیند و به علت نزدیکی با جاده ها و پیشروی بیش از حد انسان به محل زندگی این جانوران، لاک پشتها دچار آسیب، تصادف با قایقهای موتوری و ماشین شده و انسانهای نیک اندیشی که در این مراکز کار می کنند سعی دارند با هزینه های شخصی به کمک این موجودات نازنین بروند. Maura بسیار خوشحال بود که ما از این مرکز بازدید کرده و قطعا سعی می کنیم که پیام زیست محیطی آنها را به گوش سایر مردم نیز برسانیم.

"در طول مدت 3 ماه (تابستان گذشته) بیش از 350 لاک پشت در جاده Jekyll Island توسط ماشین ها صدمه دیده بودند!"

Georgia Sea Turtle Center
سردخانه محل نگهداری لاک پشتهای تلف شده
...
زمان مرخص شدن پس از یک سال و نیم مداوا

تولد
معصوم
اتاق عمل جراحی لاک پشتهای آسیب دیده
زباله های پیدا شده از دریا

Sunday March 9 2008
Once more we were grateful to Ms. Barbara. She had arranged a slide show at the main Library in Brunswick, Georgia. We must thank Ms. Carry Knapp for her hard work in order to advertise through out the city by means of advertising few days in the local newspaper and media as well as inviting the people she personally knew. We had substantial number of nice people gathering at this library wanting to learn about our experience through out our journey, memories, stories, also history and culture of Iran. We had an unusual spectator among audience, and that was Matthew a young 10-12 year old boy with lots of very interesting questions about our trip. He had some nice comments about World Peace and wishing a calm world. He created an additional excitement in us and gave us lots of positive energy. Sometimes we have to ask ourselves; is peace in the world achievable, is it feasible? Is there something that we don’t know and peace is bad? In the mean time we continue our mission. At the end of program, our travel mate, Matthew gave us all of his money that he was carrying in his pocket. The few coins that he donated to us made him our partner in this mission. He on behalf of the people at that meeting signed our banner. Matthew, we love you, we will be together always.
The librarian had remarkable knowledge of Iran and very much interested in Iranian culture. In her video archives she kept few Iranian movies such as Children of sky, (colour) color of God, off side, etc. for public viewing

یک شنبه 19 اسفند 1386 (9 مارچ 2008)
مجددا با تلاشهای فراوان خانم باربارا برنامه اسلاید شو در کتابخانه اصلی شهر Brunswick برگزار شد، تلاشهای فراوان مسئولین کتابخانه خصوصا خانم Cary Knapp برای چاپ اگهی های مراسم، (از جند روز قبل در روزنامه شهر و آگهی های محلی) ستودنی بود. تعداد قابل توجهی از مردم در کتابخانه جمع شده بودند تا در مورد تجربیات ما در این سفر، خاطرات و داستانها و همچنین از فرهنگ، تاریخ و موقعیت ایران بشنوند. در میان جمعیت Matthew (پسر 10-12 ساله) با سوالات جالبی که در مورد سفر از ما می پرسید و جملاتی که در مورد صلح جهانی به ما می گفت و آرزوی جهانی آرام را داشت، شوقی جالب برای ادامه سفر در ما بوجود آورده بود. در انتهای مراسم نیز با اهداء تمام پول توجیبی اش (که شاید فقط چند سکه بود) خود را در سفر ما شریک کرد و به عنوان نماینده جمعیت، پرچم صلح را امضاء نمود.
مسئول کتابخانه اطلاعات جالبی از ایران داشت و جالب اینکه بسیار به فرهنگ ما علاقه مند بود و تعدادی از فیلمهای معروف مانند : بچه های آسمان، رنگ خدا، آفساید و... را در آرشیو کتابخانه برای نمایش عمومی نگهداری می کرد.


اسلاید شو در کتابخانه Brunswick
عکس یادگاری
Matthew


Monday March 10, 2008
Today is our last day staying at this beautiful town of St. Simons Island and one memorable day. We toured the rivers of St. Simons in a kayak.
It was first time trying a kayak, at first we had some fear and stress associated to it. I suppose the fear was the spice of the experience, however with the help of our tour leader and coach (Dear Cindy and Charly) we had no mishaps.
Later we learned after the locals heard of our arrival news to this island; the company that owned the kayaks asked Ms. Barbara if they could give us this tour as a gift. With these vessel you can enjoy traveling the rivers and lakes, see the sea creatures, birds and plants without creating any kind of pollutions and stay in harmony with the nature.
Seeing a pair of Dolphins at the entrance of river into the ocean was our climax. They were within few feet (meter) of us.
One more time it is time to depart this part of the world, “The Gateway to the Golden Isles”, or “The Shrimp Capital of the World”. So long BWK with its entire good people

دوشنبه 20 اسفند 1386 (10 مارچ 2008)
روز آخر اقامت در شهر زیبای St Simons Island یکی از روزهای بیادماندی در این مدت را تجربه کردیم. کایاک سواری در رودخانه های زیبای جزیره.
برای اولین بار بود که سوار کایاک می شدیم و کمی ترس و استرس چاشنی کار شده بود، اما با کمک تورلیدر Charley و مربیCindy ، مشکل خاصی پیش نیامد.
لازم به ذکر است که این عزیزان زمانیکه متوجه شده بودند که ما به شهر آنها رسیده ایم به باربارا پیشنهاد کرده بودند که می توانند برای ما یک تور کایاک سواری و بازدید از جزیره را هدیه کنند.
تجربه جالبی بود و بسیار زیست محیطی، بویسله این نوع قایقها می توان به دریاچه ها و رودخانه ها سفر کرد بدون تولید آلودگی و سر و صدا و از زیبایی های منطقه، مخصوصا دیدن انواع پرنده های کوچک و بزرگ، لذت برد.
در اواسط مسیر هنگامیکه رودخانه به دریا می رسید با دیدن یک جفت دلفین که در فاصله چند متری ما مشغول حرکت بودند، حسابی هیجان زده و خوشحال بودیم.

کایاک سواری
کایاک سواری
کایاک سواری
کایاک سواری



کایاک سواری
اسکلت یک موجود دریایی