we are in SLO, CA

After planting our 45th peace tree in
Santa Cruz with our friends (at Cyclist for Cultural Exchange) which
was very nice ceremony and we will write about it later, we left there
via HWY 1 heading south
Fortunately after getting Carmel people told us that the fire fighters have controlled the fire, so the opened route 1 to the public.
We were so happy and exited, due to riding in HWY 101 was like a night mare (hot and busy)
We had to buy a lot of food and carry a lot of water to have on the way, due to the cities were very far from each other and also there was no facilities and all the campgrounds were closed.
On night we had to enter to a closed campground because it was getting dark and we didn’t have any other choice. Kirk Creek campground was really nice. In the evening we were able to watch whales that were making very nice voice in the ocean. It was the first time we saw whale. What a wonderful experience, but unfortunately at the midnight a Raccoon came to our panniers and very smartly ate all of our foods which made us very sad and angry, but it was our fault due to we shouldn’t have put them in our bags.
At the moment we are in San Luis Obispo and we have just 200 more miles to get the last destination in the US.
We are so exited, happy and almost tired
Fortunately after getting Carmel people told us that the fire fighters have controlled the fire, so the opened route 1 to the public.
We were so happy and exited, due to riding in HWY 101 was like a night mare (hot and busy)
We had to buy a lot of food and carry a lot of water to have on the way, due to the cities were very far from each other and also there was no facilities and all the campgrounds were closed.
On night we had to enter to a closed campground because it was getting dark and we didn’t have any other choice. Kirk Creek campground was really nice. In the evening we were able to watch whales that were making very nice voice in the ocean. It was the first time we saw whale. What a wonderful experience, but unfortunately at the midnight a Raccoon came to our panniers and very smartly ate all of our foods which made us very sad and angry, but it was our fault due to we shouldn’t have put them in our bags.
At the moment we are in San Luis Obispo and we have just 200 more miles to get the last destination in the US.
We are so exited, happy and almost tired
پس از کاشت درخت چهل و پنجم در شهر Santa Cruz، و ملاقات با گروه دوچرخه سواریCyclist for Cultural Exchange ، این شهر زیبا و دوستان جدید را به سمت جنوب ترک کردیم، مقصد بعدی شهر Carmel بود و پس از آن به علت آتش سوزیها و بسته بودن جاده، می بایست کمی به سمت شمال برمی گشتیم تا با تغییر مسیر وارد جاده ای جدید شویم، اما خوشبختانه در همان شب به دلیل کنترل آتش در جنگلها،در اخبار اعلام شد که نیمی از مسیر پاکسازی شده و باز است و نیمه بعدی هم در روزهای بعد باز می شود. خبر بسیار خوشحال کننده ای بود، چون دیگر مجبور به تغییر مسیر و تحمل گرمای شدید، نبودیم.
با توجه به اینکه مدتی جاده بسته بود و مردم شهرها را تخلیه کرده اند، احتمال می دادیم که در مسیر نتوانیم مواد خوراکی پیدا کنیم و به همین خاطر از Carmel کلی غذا و نان و کنسر و ... خردیم تا در چند روز آینده دچار مشکل نشویم.
تمام پارکها، جنگلهای ملی و کمپینگها تعطیل بودند و مجبور شدیم شب اول را در یک Campground بسته و تعطیل بمانیم، اما همین تعطیلی و خلوتی باعث شد یکی از زیباترین مناظر را در آرامش کامل ببینیم. شیرجه چندین نهنگ و بازی آنها در اقیانوس، یکی از هیجان انگیزترین مناظری بود که تا کنون دیده بودیم.
شب هنگام هم با سر و صدایی از خواب پریدیم و وقتی سراغ بارهایمان رفتیم، متوجه شدیم یک راکن با ظرافت کامل کوله های دوچرخه را باز کرده و در حال خوردن تمام غذاهایمان است. کمی دیر فهمیده بودیم و تقریبا جز کنسرو چیزی برایمان باقی نمانده بود.
در حال حاظر هم شور و هیجان خاصی داریم چون کمتر از 300 کیلومتر با شهر لوس آنجلس، نقطه پایانی مان در آمریکا فاصله داریم و نهایتا بعد از 3 تا 4 روز دیگر سفرمان در این کشور پهناور به اتمام می رسد. در این روزهای پایانی، بشتر خاطرات سفر در آمریکا را مرور می کنیم. این 3 ماه آخر خیلی سخت و پر مشغله بود. خیلی خسته ایم....
با توجه به اینکه مدتی جاده بسته بود و مردم شهرها را تخلیه کرده اند، احتمال می دادیم که در مسیر نتوانیم مواد خوراکی پیدا کنیم و به همین خاطر از Carmel کلی غذا و نان و کنسر و ... خردیم تا در چند روز آینده دچار مشکل نشویم.
تمام پارکها، جنگلهای ملی و کمپینگها تعطیل بودند و مجبور شدیم شب اول را در یک Campground بسته و تعطیل بمانیم، اما همین تعطیلی و خلوتی باعث شد یکی از زیباترین مناظر را در آرامش کامل ببینیم. شیرجه چندین نهنگ و بازی آنها در اقیانوس، یکی از هیجان انگیزترین مناظری بود که تا کنون دیده بودیم.
شب هنگام هم با سر و صدایی از خواب پریدیم و وقتی سراغ بارهایمان رفتیم، متوجه شدیم یک راکن با ظرافت کامل کوله های دوچرخه را باز کرده و در حال خوردن تمام غذاهایمان است. کمی دیر فهمیده بودیم و تقریبا جز کنسرو چیزی برایمان باقی نمانده بود.
در حال حاظر هم شور و هیجان خاصی داریم چون کمتر از 300 کیلومتر با شهر لوس آنجلس، نقطه پایانی مان در آمریکا فاصله داریم و نهایتا بعد از 3 تا 4 روز دیگر سفرمان در این کشور پهناور به اتمام می رسد. در این روزهای پایانی، بشتر خاطرات سفر در آمریکا را مرور می کنیم. این 3 ماه آخر خیلی سخت و پر مشغله بود. خیلی خسته ایم....
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
|||
|
|
|
![]() |
![]() |
||
|
|
+ نوشته شده در 2008/7/16 ساعت 0:14 توسط جعفر ادریسی و سمیه (نسیم) یوسفی
|