Pancakes in Iran

مطالب زیر بخشی از خاطرات مربوط به بازدید از شهر اسپوکن در ایالات متحده آمریکا می باشد:
This part belongs to visiting Spokane in United States of America:
About 10 months ago we received an email from an Iranian-American friend who lives in the US. It was an invitation to visit the city of Spokane in Washington State. Later this email changed our plan in the US and helped a lot of children and people to listen to the stories of a journey for peace.
By the time we were in Toronto (Canada), working on our American visas, Shahrokh sent us 3 invitations from the environmental and peace organizations in Spokane. The invitations helped us a lot to get our visas. Right after entering to the US we decided to change our route and attempted to go and visit this city. Shahrokh had mentioned that he and his friends have been inspired by what we are doing and they are going to do the same thing in Iran on November 2008.
Shahrokh, Tom, Pam, Zak, Jon and his son, Courtney and Makena are the delegation who are going to Iran, ride for peace and plant a tree by the first tree we planted in Tehran. That was awesome
Jafar: “why not? Let’s go there and visit these wonderful people”
The story began. We went to Spokane and planted a very nice Kentucky coffee tree at Polly Judd Park where Tom and Pam were making pancakes for every one who came to this ceremony.
Serving pancakes in park. This is what Tom, Pam and their son Zak are doing every other week to make new friends. They are also going to Iran and serve pancakes in park to make new Iranian friends. That’s wonderful. People in Iran would love it. When they go there and do what they want to do not only we will have pancakes but also we will have another peace tree which our American brothers and sisters are going to plant.
Any way, we rode our bikes from Manito park to Polly Judd with a group of local bikers who were informed by a nice article about our journey on the Spokesman newspaper (Goodwill tour was the name of this article), so every body knew that we are in he city and these generous people started to offer us every thing that they could do
When we were planting our 34th tree, Nancy Mackerrow joined us for the ceremony. Nancy is a Spokane native who is on her mission to plant trees after her daughter Susie Stephens was killed in a cross walk by a city bus. Nancy began planting trees in parks all over the city. Now she was here with us. Together Nanci, Jafar and I dedicated a tree to the “Susie forest” and for peace. We named this tree “Pancake” in honor of the breakfast Tom and Pam were served after the dedication.
We had a presentation at community building for public. A lot of people showed up. In fact it was the first time that we had these many people who came to listen to our message and stories. Very positive energy & a good support for us.
We were welcomed by every body in the city. Michele at North division Bicycle Shop spent a whole day to tune-up our bikes. Wanda offered a Reiki massage. Olga Louisa made us a very delicious pecan pie when she realized that this is our favorite American food. Ned made us a wonderful Italian food and much hospitality and…
We had also a special offer which made one of the exiting moments in our life. Hand gliding. Flying was in our dream and now this dream was going to become true. Dale, who was a coach of hand gliding, patiently spent a whole day to make this beautiful moment for us.
What a wonderful experience it was…
On the other hand, we had the busiest slide show and presentation schedule we have ever had. (Visiting schools and universities). We had also a presentation at the city hall on the Mayor and city councillers weekly meeting.
Here is the list of schools we visited:
Spokane Falls Community College
Spokane Valley High School
Lewis and Clark High School
Shadle Park High School
Jefferson Elementary School
Montessori Elementary School
We shared our stories and told them how similar they are to the kids and students in Iran. They signed our banner. They gave us so much love and joy. They drew a lot of nice paintings for peace, love and for having a green planet.
They are the best teachers in the world. Our dearest children in Spokane, you touched our hearts so much. We never forget your lovely smiles.
Dear Shahrokh thank you so much for your time and sharing your lovely friends with us. You know and every body knows that this is not every thing about our visit. Spokane will have a special chapter in our book
تقریبا 9 ماه پیش از یک دوست ایرانی به نام شاهرخ ایمیلی دریافت کردیم. دعوت به شهر اسپوکن در ایالت
واشنگتن. روزهایی که در شهر تورنتو (کانادا) برای ویزای آمریکا اقدام کرده بودیم، شاهرخ با ارسال 3 دعوت نامه از مراکز مختلف فعال صلح و حفظ محیط زیست کمک بزرگی کرده و آنها رو ظرف 1 روز برای ما به شهر تورنتو ارسال کرد. در ابتدا شهر اسپوکن در مسیر حرکت ما نبود، اما متوجه شدیم که شاهرخ قصد دارد در پاییز امسال گروهی از دوچرخه سواران آمریکایی شهر را به ایران ببرد و در آنجا درخت بکارند و در این میان فیلم مستندی تهیه شود. فیلم مستند پن کیک در ایران با ورود ما به شهر اسپوکن کلید خورد. داستانها و تجربه های سفر در اسپوکن بسیار تکان دهنده، زیاد و مفید هستند. مطلبی که می خوانید درصد خیلی کمی از سفرنامه یک هفته ای ماست. در شهری که زیباترین و پربارترین بخش کارهای فرهنگی ما در طول این مدت را به خود اختصاص داده. ممنون از تمامی تلاشهای دلسوزانه شاهرخ عزیر
5 سال پیش شخصی به نام تام Dutchman Tom در پارک کنار منزل شروع به پختن پن کیک می کند. (پن کیک: نوعی پودر که با آب مخلوط شده و بعد از تهیه آنرا با سیروپ که نوعی شیره درخت است همراه با سوسیس یا بیکن و قهوه برای صبحانه سرو می شود). او این کار را در صبح روز یک شنبه به صورت یک هفته در میان و به مدت 5 سال به صورت مداوم انجام می دهد و در این میان به خانه همسایه ها رفته و از آنها دعوت می کند تا برای خوردن صبحانه به پارک بیایند. حال بعد از این مدت طولانی تعداد کسانی که صبح های یک شنبه برای جشن پن کیک به پارک Polly Judd می آیند صدها نفر شده.
تام بر این عقیده است که نمی بایست منتظر ایستاد تا کسی بیاید و ما را با هم آشتی دهد، ما هر کداممان به نوبه خود می بایست شروع به حرکت کنیم، حتی کارهایی بسیار ساده و روزمره برای رسیدن به دنیایی سراسر صلح و آرامش.
ترکیب ایده های کاشت درخت و پن کیک با یکدیگر هسته اصلی سناریوی فیلم مستند را ایجاد کرده است.
سناریو فیلم به این شکل می باشد که ما (جعفر و نسیم) همراه با دوچرخه هایمان به شهر می رسیم و همراه با گروهی از دوچرخه سوران شهر که به استقبالمان آمده اند به سمت پارک Polly Judd حرکت می کنیم و در آنجا تام همراه با همسرش و دیگر همسایه ها که برای جشن پن کیک جمع شده اند صبحانه می خوریم و نهایتا درخت صلحی با کمک همه در پارک می کاریم.
چند ماه بعد نیز گروه آمریکایی شامل (Tom ، Pam و Zak، فرزنده 7 ساله آنها - Jon Snyder و پسرش) همراه با دوچرخه ها و لوازم مخصوص و مواد اولیه پن کیک به ایران می روند و در پارک خانه هنرمندان ایران شروع به پخت پن کیک کرده و دوستان ایرانی را دعوت به صبحانه می کنند و در انتهای مراسم نیز درخت صلحی در کنار درخت اول از پروژه دوچرخه سواری دور دنیا برای صلح و حفظ طبیعت می کارند.
گروه بیشتر سعی می کنند به جای اقامت در هتل در خانه ایرانی ها باشند تا بتوانند از نزدیک فرهنگ و سنن آنها را درک کنند.
کوچکترهای گروه سعی خواهند کرد به چندین مدرسه سر بزنند و با دانش آموزان هم سن و سال خود از نزدیک آشنا شوند و نقاشی های همکلاسی ها خود از آمریکا را به آنها هدیه کنند.
سناریوی بسیار جالب و تاثیر گذاری است و امیدواریم که با موفقیت به پایان برسد و در همین جا از تمام دوستان خواستاریم که برای انجام این پروژه 2 هفته ای به دوستان آمریکایی ما کمک کنند. (جزییات برنامه حتما در سایت درج خواهد شد).
شاهرخ برای اینکه بتواند بهتر برنامه ریزی کند، یک هفته ای را مرخصی گرفت و همراه ما برای انجام کارهای فرهنگی به مدارس می آمد. در این شهر مهمترین و بزرگترین برنامه اسلاید شو را داشتیم، که عبارت بودند از :
اسلاید شو و پخش عکس و فیلم در مورد ایران و سفر صلح سبز در کلاس ها و آمفی تئاتر های کالج و مدارس:
کالج Spokane Falls Community College
دبیرستان Spokane Valley High School
دبیرستان Lewis and Clark High School
دبیرستان Shadle Park High Scholl
دبستان Jefferson Elementary School
مهد کودک Montessori Elementary School
اسلاید شو اصلی و همگانی در ساختمان Community Building شهر اجرا شد. جمعیت قابل توجهی با اشتیاق زیاد در این برنامه حضور پیدا کردند که واقعا باور نکردنی بود. یکی از این افراد که با حضور عاشقانه و گرم خود به ما انرژی زیادی بخشید مردی بود که حدود 35 سال پیش به ایران سفر کرده و قله زیبای دماوند را صعود کرده بود. این دوست عزیز گواهی و حکم صعود به قله دماوند خود را با شور و هیجان خاصی به ما نشان داد و از تجربیات زیبای خود برای همه تعریف می کرد.
چندین اسلاید شو و پخش فیلم در منازل و مجالس خصوصی تر نیز داشتیم. و اما در روز دوشنبه 22 اردیبهشت (April 12th) هم با هماهنگی های انجام شده موفق شدیم به جلسه شورای شهر اسپوکن رفته و 3 دقیقه از وقت یکی از کنسولهای مجلس آقای Richard Rush به ما اختصاص داده شد تا پیام خود را به مسئولین و نمایندگان شهر اعلام کنیم.
از روز اول ورود به شهر مورد لطف دوستان قرار گرفتیم، مایکل از فروشگاه North Division یک روز کامل و به صورت داوطلبانه و رایگان دوچرخه هایمان را سرویس و روغنکاری کرد.
یک روز هم برای ما برنامه پرواز با کایت ترتیب دادند. تجربه بسیار جالب و هیجان انگیزی بود، که البته فقط نسیم موفق به لمس آن شد و وقتی نوبت من (جعفر) شد، باد از حرکت ایستاد و موفق به پرواز نشدم !
چند روز قبل از ورود ما هم در صفحه اول روزنامه اصلی شهر (The Spokesman-Review Newspaper) به نام Goodwill Tour (سفری با نیت خیر)، عکس و مقاله ای بسیار زیبا و مثبت از این حرکت چاپ شده بود و علاقمندان را دعوت به کاشت درخت و دوچرخه سواری در شهر کرده بود. متن روزنامه به قدری زیبا و تکان دهنده بود که کلیه مردم شهر را تحت تاثیر قرار داده بود به طوری که در طول یک هفته اقامت و بعد از آن نیز تا شعاع 100 کیلونتری شهر مردم بسیار زیادی ما را شناخته و ما را مورد لطف و محبت خود قرار می دادند
در روز یک شنبه 22 اردیبهشت (April 10th) جمعیت قابل توجی همراه با دوچرخه هایشان به پارک Manito آمده بودند و از آنجا تا محل کاشت درخت در پارک Polly Judd را هم رکاب شدیم.
زمانیکه به پارک رسیدیم، جمعیت بیشتری در آنجا منتظر ما بودند. پارک مملو از جمعیت بود. گروهی پنکیک می پختند و گروهی وسایل صبحانه و کافه را آمده می کردند. بعد از چند لحظه هم،همراه با هم درخت 34 ام در گوشه ای از پارک و به امید جهانی سرشار از صلح و آرامش کاشته شد.
دوستان از برنامه های سفرشان در ایران صحبت کردند و امیدوار بودند که با کمک و حمایت سایرین این حرکت به نتیجه مطلوب برسد و نهایتا نام پن کیک برای این درخت انتخاب شد.
در مراسم کاشت درخت، خانم نانسی مادر سوزی استفن نیز حضور داشت و اولین تل خاک را بر روی ریشه های درخت ریخت. سوزی که همانند ما در حال دوچرخه سواری دور دنیا بوده، چندی پیش در آمریکای جنوبی در یک سانحه تصادف با اتوبوس جانش را از دست داده بود و مادرش به یاد و خاطره او شروع به کاشت درخت کرده بود و این درخت، 75 مین آن بود.
نانسی برگه های کاغذ کوچکی را بین مردم پخش کرد تا برای دخترش آرزویی کنند و بر روی آن برگه ها بنویسند تا بر شاخه های لخت درخت نصب شود. صحنه های بسیار تکان دهنده ای بود و هر کس سعی می کرد به نحوی اشکهایش را پاک کند اما .....
واشنگتن. روزهایی که در شهر تورنتو (کانادا) برای ویزای آمریکا اقدام کرده بودیم، شاهرخ با ارسال 3 دعوت نامه از مراکز مختلف فعال صلح و حفظ محیط زیست کمک بزرگی کرده و آنها رو ظرف 1 روز برای ما به شهر تورنتو ارسال کرد. در ابتدا شهر اسپوکن در مسیر حرکت ما نبود، اما متوجه شدیم که شاهرخ قصد دارد در پاییز امسال گروهی از دوچرخه سواران آمریکایی شهر را به ایران ببرد و در آنجا درخت بکارند و در این میان فیلم مستندی تهیه شود. فیلم مستند پن کیک در ایران با ورود ما به شهر اسپوکن کلید خورد. داستانها و تجربه های سفر در اسپوکن بسیار تکان دهنده، زیاد و مفید هستند. مطلبی که می خوانید درصد خیلی کمی از سفرنامه یک هفته ای ماست. در شهری که زیباترین و پربارترین بخش کارهای فرهنگی ما در طول این مدت را به خود اختصاص داده. ممنون از تمامی تلاشهای دلسوزانه شاهرخ عزیر
5 سال پیش شخصی به نام تام Dutchman Tom در پارک کنار منزل شروع به پختن پن کیک می کند. (پن کیک: نوعی پودر که با آب مخلوط شده و بعد از تهیه آنرا با سیروپ که نوعی شیره درخت است همراه با سوسیس یا بیکن و قهوه برای صبحانه سرو می شود). او این کار را در صبح روز یک شنبه به صورت یک هفته در میان و به مدت 5 سال به صورت مداوم انجام می دهد و در این میان به خانه همسایه ها رفته و از آنها دعوت می کند تا برای خوردن صبحانه به پارک بیایند. حال بعد از این مدت طولانی تعداد کسانی که صبح های یک شنبه برای جشن پن کیک به پارک Polly Judd می آیند صدها نفر شده.
تام بر این عقیده است که نمی بایست منتظر ایستاد تا کسی بیاید و ما را با هم آشتی دهد، ما هر کداممان به نوبه خود می بایست شروع به حرکت کنیم، حتی کارهایی بسیار ساده و روزمره برای رسیدن به دنیایی سراسر صلح و آرامش.
ترکیب ایده های کاشت درخت و پن کیک با یکدیگر هسته اصلی سناریوی فیلم مستند را ایجاد کرده است.
سناریو فیلم به این شکل می باشد که ما (جعفر و نسیم) همراه با دوچرخه هایمان به شهر می رسیم و همراه با گروهی از دوچرخه سوران شهر که به استقبالمان آمده اند به سمت پارک Polly Judd حرکت می کنیم و در آنجا تام همراه با همسرش و دیگر همسایه ها که برای جشن پن کیک جمع شده اند صبحانه می خوریم و نهایتا درخت صلحی با کمک همه در پارک می کاریم.
چند ماه بعد نیز گروه آمریکایی شامل (Tom ، Pam و Zak، فرزنده 7 ساله آنها - Jon Snyder و پسرش) همراه با دوچرخه ها و لوازم مخصوص و مواد اولیه پن کیک به ایران می روند و در پارک خانه هنرمندان ایران شروع به پخت پن کیک کرده و دوستان ایرانی را دعوت به صبحانه می کنند و در انتهای مراسم نیز درخت صلحی در کنار درخت اول از پروژه دوچرخه سواری دور دنیا برای صلح و حفظ طبیعت می کارند.
گروه بیشتر سعی می کنند به جای اقامت در هتل در خانه ایرانی ها باشند تا بتوانند از نزدیک فرهنگ و سنن آنها را درک کنند.
کوچکترهای گروه سعی خواهند کرد به چندین مدرسه سر بزنند و با دانش آموزان هم سن و سال خود از نزدیک آشنا شوند و نقاشی های همکلاسی ها خود از آمریکا را به آنها هدیه کنند.
سناریوی بسیار جالب و تاثیر گذاری است و امیدواریم که با موفقیت به پایان برسد و در همین جا از تمام دوستان خواستاریم که برای انجام این پروژه 2 هفته ای به دوستان آمریکایی ما کمک کنند. (جزییات برنامه حتما در سایت درج خواهد شد).
شاهرخ برای اینکه بتواند بهتر برنامه ریزی کند، یک هفته ای را مرخصی گرفت و همراه ما برای انجام کارهای فرهنگی به مدارس می آمد. در این شهر مهمترین و بزرگترین برنامه اسلاید شو را داشتیم، که عبارت بودند از :
اسلاید شو و پخش عکس و فیلم در مورد ایران و سفر صلح سبز در کلاس ها و آمفی تئاتر های کالج و مدارس:
کالج Spokane Falls Community College
دبیرستان Spokane Valley High School
دبیرستان Lewis and Clark High School
دبیرستان Shadle Park High Scholl
دبستان Jefferson Elementary School
مهد کودک Montessori Elementary School
اسلاید شو اصلی و همگانی در ساختمان Community Building شهر اجرا شد. جمعیت قابل توجهی با اشتیاق زیاد در این برنامه حضور پیدا کردند که واقعا باور نکردنی بود. یکی از این افراد که با حضور عاشقانه و گرم خود به ما انرژی زیادی بخشید مردی بود که حدود 35 سال پیش به ایران سفر کرده و قله زیبای دماوند را صعود کرده بود. این دوست عزیز گواهی و حکم صعود به قله دماوند خود را با شور و هیجان خاصی به ما نشان داد و از تجربیات زیبای خود برای همه تعریف می کرد.
چندین اسلاید شو و پخش فیلم در منازل و مجالس خصوصی تر نیز داشتیم. و اما در روز دوشنبه 22 اردیبهشت (April 12th) هم با هماهنگی های انجام شده موفق شدیم به جلسه شورای شهر اسپوکن رفته و 3 دقیقه از وقت یکی از کنسولهای مجلس آقای Richard Rush به ما اختصاص داده شد تا پیام خود را به مسئولین و نمایندگان شهر اعلام کنیم.
از روز اول ورود به شهر مورد لطف دوستان قرار گرفتیم، مایکل از فروشگاه North Division یک روز کامل و به صورت داوطلبانه و رایگان دوچرخه هایمان را سرویس و روغنکاری کرد.
یک روز هم برای ما برنامه پرواز با کایت ترتیب دادند. تجربه بسیار جالب و هیجان انگیزی بود، که البته فقط نسیم موفق به لمس آن شد و وقتی نوبت من (جعفر) شد، باد از حرکت ایستاد و موفق به پرواز نشدم !
چند روز قبل از ورود ما هم در صفحه اول روزنامه اصلی شهر (The Spokesman-Review Newspaper) به نام Goodwill Tour (سفری با نیت خیر)، عکس و مقاله ای بسیار زیبا و مثبت از این حرکت چاپ شده بود و علاقمندان را دعوت به کاشت درخت و دوچرخه سواری در شهر کرده بود. متن روزنامه به قدری زیبا و تکان دهنده بود که کلیه مردم شهر را تحت تاثیر قرار داده بود به طوری که در طول یک هفته اقامت و بعد از آن نیز تا شعاع 100 کیلونتری شهر مردم بسیار زیادی ما را شناخته و ما را مورد لطف و محبت خود قرار می دادند
در روز یک شنبه 22 اردیبهشت (April 10th) جمعیت قابل توجی همراه با دوچرخه هایشان به پارک Manito آمده بودند و از آنجا تا محل کاشت درخت در پارک Polly Judd را هم رکاب شدیم.
زمانیکه به پارک رسیدیم، جمعیت بیشتری در آنجا منتظر ما بودند. پارک مملو از جمعیت بود. گروهی پنکیک می پختند و گروهی وسایل صبحانه و کافه را آمده می کردند. بعد از چند لحظه هم،همراه با هم درخت 34 ام در گوشه ای از پارک و به امید جهانی سرشار از صلح و آرامش کاشته شد.
دوستان از برنامه های سفرشان در ایران صحبت کردند و امیدوار بودند که با کمک و حمایت سایرین این حرکت به نتیجه مطلوب برسد و نهایتا نام پن کیک برای این درخت انتخاب شد.
در مراسم کاشت درخت، خانم نانسی مادر سوزی استفن نیز حضور داشت و اولین تل خاک را بر روی ریشه های درخت ریخت. سوزی که همانند ما در حال دوچرخه سواری دور دنیا بوده، چندی پیش در آمریکای جنوبی در یک سانحه تصادف با اتوبوس جانش را از دست داده بود و مادرش به یاد و خاطره او شروع به کاشت درخت کرده بود و این درخت، 75 مین آن بود.
نانسی برگه های کاغذ کوچکی را بین مردم پخش کرد تا برای دخترش آرزویی کنند و بر روی آن برگه ها بنویسند تا بر شاخه های لخت درخت نصب شود. صحنه های بسیار تکان دهنده ای بود و هر کس سعی می کرد به نحوی اشکهایش را پاک کند اما .....
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
![]() |
![]() |
![]() | ||||
|
|
|
|
![]() |
|
|
+ نوشته شده در 2008/9/15 ساعت 2:53 توسط جعفر ادریسی و سمیه (نسیم) یوسفی
|