خاطرات گذشته
احتمالا کم و بیش در جریان سفر، اتفاقات و خاطرات ما در این مدت هستید. بارها به علت کمی وقت وعده آینده را برای تکمیل گزارشهایمان داده بودیم، و در این مدت فکر می کنیم زمان مناسبی پیش آمده تا بخشی از آنها را تکمیل و در سایت قرار دهیم.
هم اکنون در شهر ونکوور هستیم و احتمالا برای درخواست ویزای کشورهای ژاپن، کره جنوبی و چین مدتی (در حدود 3-4 هفته) را مجبوریم توقف کنیم. کمی خسته رکاب زدن و برنامه های فشرده فرهنگی هستیم و بیشتر ترجیح می دهیم در این مدت کمتر فعالیت داشته باشیم و کمی به کارهای عقب افتاده، بازبینی سایت و گزارش های قدیمی برسیم.
امروز، به کنسولگری های ژاپن و کره جنوبی برای درخواست ویزای توریستی، رفتیم و باز هم همان داستانهای همیشگی. دعوت نامه، بلیط هواپیما و کپی حساب بانکی و... که ما هیچکدام را نداریم. تقریبا در طول سفر، گرفتن ویزای کشورهای مختلف، مشکل ترین و پر اضطراب ترین کارها بوده. در حال حاضر هیچ کاری از دستمان بر نمی آید. نه می توانیم برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم، چون اصولا مشخص نیست کدام کشور به ما اجازه ورود می دهد و از طرفی نمی توانیم بلیط هواپیما رزرو کنیم و همانطور که حتما می دانید هرچه زودتر بلیط بخریم، قیمت آن بسیار مناسبتر خواهد بود.
به هر حال !!!!
مطلب زیر تقریبا 6-7 ماه پیش آماده بود اما به علت کمی تاخیر زمان مناسب ارسال آن از بین رفت و فکر می کنیم، امروز زمان مناسبی برای این مطلب باشد و در ادامه داستانهای مختلف سفر به آمریکا را در سایت قرار خواهیم داد.
ممکن است در صورت زمان کافی، دستی هم به سر و روی سایت بکشیم، اگر دوستان پیشنهادی در مورد رنگ، گرافیک، موضوع و ... دارند مشتاقانه پذیراییم.
منزل شخصی جرج واشنگتن :
هم اکنون در شهر ونکوور هستیم و احتمالا برای درخواست ویزای کشورهای ژاپن، کره جنوبی و چین مدتی (در حدود 3-4 هفته) را مجبوریم توقف کنیم. کمی خسته رکاب زدن و برنامه های فشرده فرهنگی هستیم و بیشتر ترجیح می دهیم در این مدت کمتر فعالیت داشته باشیم و کمی به کارهای عقب افتاده، بازبینی سایت و گزارش های قدیمی برسیم.
امروز، به کنسولگری های ژاپن و کره جنوبی برای درخواست ویزای توریستی، رفتیم و باز هم همان داستانهای همیشگی. دعوت نامه، بلیط هواپیما و کپی حساب بانکی و... که ما هیچکدام را نداریم. تقریبا در طول سفر، گرفتن ویزای کشورهای مختلف، مشکل ترین و پر اضطراب ترین کارها بوده. در حال حاضر هیچ کاری از دستمان بر نمی آید. نه می توانیم برنامه ریزی دقیقی داشته باشیم، چون اصولا مشخص نیست کدام کشور به ما اجازه ورود می دهد و از طرفی نمی توانیم بلیط هواپیما رزرو کنیم و همانطور که حتما می دانید هرچه زودتر بلیط بخریم، قیمت آن بسیار مناسبتر خواهد بود.
به هر حال !!!!
مطلب زیر تقریبا 6-7 ماه پیش آماده بود اما به علت کمی تاخیر زمان مناسب ارسال آن از بین رفت و فکر می کنیم، امروز زمان مناسبی برای این مطلب باشد و در ادامه داستانهای مختلف سفر به آمریکا را در سایت قرار خواهیم داد.
ممکن است در صورت زمان کافی، دستی هم به سر و روی سایت بکشیم، اگر دوستان پیشنهادی در مورد رنگ، گرافیک، موضوع و ... دارند مشتاقانه پذیراییم.
منزل شخصی جرج واشنگتن :
یکی از بناهای معروف در نزدیکی شهر واشنگتن، منزل شخصی جرج واشنگتن می باشد که موفق شدیم از آن بازدید کردیم.
جرج واشنگتن (۱۷۹۹-۱۷۳۲) یکی از مهمترین چهره های تاریخ و از رهبران انقلاب آمریکا می باشد که نقش بسیار مهمی در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آنها زیر پرچم حکومت فدرال دارد. او بوسیله گروهی از مردم مسلح به کمک دولتهای فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتا موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ بین سالهای 1775-1783 شدند. پس از جنگ هم واشنگتن به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد(به مدت 8 سال) و بعدها به نام پدر آمریکا معروف گشت.
نکته جالب اینکه به محض ورود به محوطه احساس می کردیم واقعا وارد تاریخ شده ایم. تمام قسمتها طوری نگهداری و طراحی شده بود که گویا هنوز واشنگتن همراه با خانواده، برده ها و حتی حیواناتش در آن زندگی می کنند. وقتی وارد اصطبل می شدیم گویا همین الان اسبها را از آن خارج کرده اند. حتی روی میزها هم انواع غذا و میوه همانگونه که در قدیم استفاده می شده، قرار داشت البته به صورت مصنوعی.

از نکات دیگر جالب در طراحی، قرار دادن سطل های زباله به شکل بشکه های قدیمی بود. موضوعی که شاید به نظر ساده بیایید اما در بسیاری از مکانها رعایت نمی شود. مثلا تصور کنید در کنار یک جاذبه زیبای طبیعی و یا تاریخی یک سطل زباله پلاستیکی قرمز رنگ قرار گیرد!!!
واشنگتن اصولا یک کشاورز و دامدار بود و به همین خاطر در محل زندگی خود چندین مزرعه،اصطبل ساخته بود و هنوز تعدادی گاو و گوسفند در آنجا برای نشان دادن زندگی طبیعیی در آن دوران نگهداری می شود. تعدادی زن و مرد هم با پوشیدن لباسهای قدیمی و راه رفتن در محوطه و حتی انجام بازیهای قدیمی و سنتی سعی در نشان دادن سنت های آن دوره را داشتند.


طراحی قسمتهای جدید نیز تحسین برانگیز است، در هر قسمت سالنهای کوچکی برای نمایش فیبلم وجود دارد. در یکی از این سالنها سعی شده بود محیط کاملا شبیه سازی شود. در زیر هر صندلی بلندگوهایی وجود داشت که با شلیک توپهای جنگی باعث لرزش صندلی می شد، زمانیکه در فیلم بارش برف شروع می شد، برف مصنوعی از بالای سالن بر سر تماشاچیان می ریخت. زمانیکه در فیلم صحنه ای از یک جنگل مه آلود نمایش داده می شد، سالن پر شد از دودهای مصنوعی تا صحنه های فیلم کاملا واقعی به نظر برسد.
کمی آنطرفتر ماکتی از لحظات جنگ ساخته شده بود و یک تخت که سرباز زخمی در آن استراحت می کرد. سرباز طوری ساخته شده بود که گویا یک انسان واقعی در حال خواب است و نفس می کشد، هر چند دقیقه یکبار هم به علت جراحات ناله می کشید و سرفه می کرد، کاملا طبیعی.
به علت اهمیتی که شخصیت واشنگتن برای آمریکا دارد اسم او را برای پایتخت انتخاب کرده و آنرا واشنگتن دی سی می نامند. عکس جرج واشنگتن بر روی 1 دلاری نیز جاپ شده است.

در پایتخت یک برج 170 متری نیز به همین نام (یادبود واشنگتن در سال 1848) ساخته شده است. این بنای مرمری و گرانیتی در محوطه ای در مرکز شهر قرار دارد و توسط آسانسوری به بالای بنا (جهت گردشگری و دیدن منظره شهر) راه دارد.


یک استان در غرب آمریکا نیز به همین نام وجود دارد، جالب اینکه در تمام شهر هایی که از آن عبور کردیم، خیابانهایی نیز جرج واشنگتن نام داشت و گاها به علت تکرار این اسم برای پیدا کردن آدرسها دچار مشکل می شدیم.
جلال آل احمد در مورد برج یادبود در خاطرات خود چنین می نویسد :
«دیگر اینکه در واشینگتن، یک اوبلیسک گنده ساخته اند میان کنگره و عمارت لینکلن...در بوستون هم یکی دیگر بود، عین همین. و این گویا تقلید است از اوبلیسک هایی که فرانسوی ها و انگلیسی ها از مصر آوردند و میان میدان گاهی شهر هاشان علم کرده اند، به علامت اینکه جانشین های تمدن های باستانی اند...والخ. و این آمریکایی ها که وقتی از راه رسیده اند که بچه ها ته سفره را جمع کرده بوده اند و رفته بوده اند مدرسه...والخ، حالا خودشان را اینجوری راضی می کنند.»

جرج واشنگتن (۱۷۹۹-۱۷۳۲) یکی از مهمترین چهره های تاریخ و از رهبران انقلاب آمریکا می باشد که نقش بسیار مهمی در کسب استقلال برای مستعمرات آمریکایی و سپس متحد کردن آنها زیر پرچم حکومت فدرال دارد. او بوسیله گروهی از مردم مسلح به کمک دولتهای فرانسه و اسپانیا ارتش بزرگی ساخت که نهایتا موفق به شکست نیروهای بریتانیایی در جنگ بین سالهای 1775-1783 شدند. پس از جنگ هم واشنگتن به عنوان اولین رئیس جمهور انتخاب شد(به مدت 8 سال) و بعدها به نام پدر آمریکا معروف گشت.

نکته جالب اینکه به محض ورود به محوطه احساس می کردیم واقعا وارد تاریخ شده ایم. تمام قسمتها طوری نگهداری و طراحی شده بود که گویا هنوز واشنگتن همراه با خانواده، برده ها و حتی حیواناتش در آن زندگی می کنند. وقتی وارد اصطبل می شدیم گویا همین الان اسبها را از آن خارج کرده اند. حتی روی میزها هم انواع غذا و میوه همانگونه که در قدیم استفاده می شده، قرار داشت البته به صورت مصنوعی.

از نکات دیگر جالب در طراحی، قرار دادن سطل های زباله به شکل بشکه های قدیمی بود. موضوعی که شاید به نظر ساده بیایید اما در بسیاری از مکانها رعایت نمی شود. مثلا تصور کنید در کنار یک جاذبه زیبای طبیعی و یا تاریخی یک سطل زباله پلاستیکی قرمز رنگ قرار گیرد!!!

واشنگتن اصولا یک کشاورز و دامدار بود و به همین خاطر در محل زندگی خود چندین مزرعه،اصطبل ساخته بود و هنوز تعدادی گاو و گوسفند در آنجا برای نشان دادن زندگی طبیعیی در آن دوران نگهداری می شود. تعدادی زن و مرد هم با پوشیدن لباسهای قدیمی و راه رفتن در محوطه و حتی انجام بازیهای قدیمی و سنتی سعی در نشان دادن سنت های آن دوره را داشتند.


طراحی قسمتهای جدید نیز تحسین برانگیز است، در هر قسمت سالنهای کوچکی برای نمایش فیبلم وجود دارد. در یکی از این سالنها سعی شده بود محیط کاملا شبیه سازی شود. در زیر هر صندلی بلندگوهایی وجود داشت که با شلیک توپهای جنگی باعث لرزش صندلی می شد، زمانیکه در فیلم بارش برف شروع می شد، برف مصنوعی از بالای سالن بر سر تماشاچیان می ریخت. زمانیکه در فیلم صحنه ای از یک جنگل مه آلود نمایش داده می شد، سالن پر شد از دودهای مصنوعی تا صحنه های فیلم کاملا واقعی به نظر برسد.
کمی آنطرفتر ماکتی از لحظات جنگ ساخته شده بود و یک تخت که سرباز زخمی در آن استراحت می کرد. سرباز طوری ساخته شده بود که گویا یک انسان واقعی در حال خواب است و نفس می کشد، هر چند دقیقه یکبار هم به علت جراحات ناله می کشید و سرفه می کرد، کاملا طبیعی.
به علت اهمیتی که شخصیت واشنگتن برای آمریکا دارد اسم او را برای پایتخت انتخاب کرده و آنرا واشنگتن دی سی می نامند. عکس جرج واشنگتن بر روی 1 دلاری نیز جاپ شده است.

در پایتخت یک برج 170 متری نیز به همین نام (یادبود واشنگتن در سال 1848) ساخته شده است. این بنای مرمری و گرانیتی در محوطه ای در مرکز شهر قرار دارد و توسط آسانسوری به بالای بنا (جهت گردشگری و دیدن منظره شهر) راه دارد.


یک استان در غرب آمریکا نیز به همین نام وجود دارد، جالب اینکه در تمام شهر هایی که از آن عبور کردیم، خیابانهایی نیز جرج واشنگتن نام داشت و گاها به علت تکرار این اسم برای پیدا کردن آدرسها دچار مشکل می شدیم.
جلال آل احمد در مورد برج یادبود در خاطرات خود چنین می نویسد :
«دیگر اینکه در واشینگتن، یک اوبلیسک گنده ساخته اند میان کنگره و عمارت لینکلن...در بوستون هم یکی دیگر بود، عین همین. و این گویا تقلید است از اوبلیسک هایی که فرانسوی ها و انگلیسی ها از مصر آوردند و میان میدان گاهی شهر هاشان علم کرده اند، به علامت اینکه جانشین های تمدن های باستانی اند...والخ. و این آمریکایی ها که وقتی از راه رسیده اند که بچه ها ته سفره را جمع کرده بوده اند و رفته بوده اند مدرسه...والخ، حالا خودشان را اینجوری راضی می کنند.»

+ نوشته شده در 2008/8/6 ساعت 8:42 توسط جعفر ادریسی و سمیه (نسیم) یوسفی
|