خدا رو دوست دارم واسه اینکه حواصش با منه
خدا رو دوست دارم آخه همیشه لبخند می زنه
خدا رو دوست دارم واسه اینکه من و تو با همیم
خدا رو دوست دارم که میدونه ما عاشق همیم

پنج سال پیش در چنین روزی اول شهریور ماه 1381 شروع زندگی مشترکمان را با خوبی و خوشی جشن گرفتیم و اکنون بعد از این مدت، مشکلات و سختی های زندگی نه تنها ما رو از هم دور نکرده بلکه بیشتر و بیشتر به  هم نزدیک شدیم . در این مدت سعی کردیم که مثل دو دوست صمیمی زندگی کنیم و از زیبایی های این جهان و نعمت های خداوند در کنار هم لذت ببریم . شاید اولین آنها صعود مشترکمان به قله دماوند بود که امروز با سفر به دور دنیا و کاشت درختان صلح ، رنگ دیگری گرفته و خدا می داند در آینده به کجا ختم شود . 
دوستان عزیزی که شریک غم و شادیهای ما هستید ، این درختهایی که در مسیر سبزمان ، به نشانه صلح و حفظ طبیعت ، کاشته ایم نقش فرزندانمان را دارند و به اندازه ای برایمان عزیز هستند که برای آینده و سلامتیشان نگرانیم !!!